بازگشت

اصحاب بني اميه در كربلا با عقيده ي خودشان مي جنگيدند


موضوع عجيب اين است كه اعوان يزيد در حادثه ي كربلا و حادثه ي مدينه يك نوع خست و دنائتي نشان دادند كه نظير نداشت. اينها اين كارها را مي كردند در حالي كه كافر و منكر مطلق نبودند، واقعا نماز مي خواندند و شهادتين مي گفتند. عقاد مي گويد:

بل حسبك من خسة ناصريه (يزيد) انهم كانوا يرعدون من مواجهة الحسين بالضرب في كربلاء لاعتقادهم بكرامته و حقه، ثم ينتزعون لباسه و لباس نسائه فيما انتزعوه من أسلاب، و لو أنهم كانوا يكفرون بدينه و برسالة جده لكانوا في


شريعة المروءة أقل خسة من ذاك. [1] .

از اينجا معلوم مي شود كه جنگ اصحاب ابن زياد جنگ عقيده نبوده بلكه جنگ با عقيده بود، يعني به خاطر شكم و رياست و دنيا با عقيده ي خودشان مي جنگيدند و از يك نظر اينها از كفار بدر و احد پست تر بودند زيرا جنگ آنها تا حدي جنگ در راه عقيده بود.


پاورقي

[1] [در پستي ياوران او (يزيد) همين بس که در کربلا به جهت اعتقادي که به کرامت و حق آن حضرت داشتند از مقابله‏ي رو در رو با آن حضرت مي‏هراسيدند، ولي پس از شهادت لباس او و زنانش را در ميان اموال غارت شده بيرون مي‏آورند. و اينان اگر به دين او و رسالت جدش هم کافر بودند، اين عمل آنها در مذهب مردانگي پست‏ترين کار بود.].