بازگشت

تمام فاجعه ي كربلا براي اين بود كه امام رأي خود را نفروخت


از قبل از مردن معاويه و همچنين بعد از مردن او، در دوره ي يزيد، چه در وقتي كه


امام در مدينه بود و چه در مكه و چه در بين راه و چه در كربلا، آنها از امام فقط يك امتياز مي خواستند و اگر آن يك امتياز را امام به آنها مي داد نه تنها كاري به كارش نداشتند، انعامها هم مي كردند و امام همه ي آن تحمل رنجها را كرد و تن به شهادت خود و كسانش داد كه همان يك امتياز را ندهد. آن يك امتياز، فروختن رأي و عقيده بود. در آن زمان صندوق و انتخاباتي نبود، بيعت بود. بيعت آن روز رأي دادن امروز بود. پس امام اگر يك رأي غير وجداني و غير مشروع مي داد، شهيد نمي شد. شهيد شد كه رأي و عقيده ي خودش را نفروخته باشد.