بازگشت

چرا كوفيان به جنگ حسين رفتند؟


علت اينكه كوفيان در عين علاقه به حسين عليه السلام مي جنگيدند، يكي رعب و ترس بود كه از زمان زياد ومعاويه ترسيده بودند و خود عبيدالله هم با كشتن ميثم و رشيد و مسلم و هاني آنها را مرعوب كرده بود و به عبارت ديگر مردم از زن و مرد، مستسبع و اراده باخته شده بودند، نمي توانستند مطابق عقل خودشان تصميم بگيرند. در ايام كربلا هم يك جندي را كه كندي مي كرد گردن زد، ديگران كار خود را فهميدند. ديگري حرص و طمع به مال و جاه دنيا بود، مثل خود عمرسعد كه او گرفتار عذاب وجدان بود و مي گفت: «فو الله ما ادري و اني لحائر افكر في امري...» [1] عبيدالله زياد به محض ورود به كوفه، عرفا را خواست و گفت: اگر مخالفي در يكي از عرافه ها موجود باشد او را از عطا اسقاط مي كنم.

عامر بن مجمع عبيدي (يا مجمع بن عامر) گفت: «اما رؤساؤهم فقد اعظمت رشوتهم و ملئت غرائرهم». [2] .



پاورقي

[1] [به خدا سوگند نمي‏دانم، و من سرگردان مانده و در کار خويش انديشه مي‏کنم.].

[2] [اما رؤساي آنها که رشوه‏ي فراوان بدانها داده شده و خرجينهايشان پر شده است.].