بازگشت

نظريه ي دوم، بستگي به موضوع آن دارد


اما ديگري مي گويد: نه، ارزش امر به معروف و نهي از منكر بالاتر از اينهاست، البته با توجه به موردش. ببين امر به معروف و نهي از منكر را براي چه مي خواهي بكني؟ در چه موضوعي مي خواهي امر به معروف و نهي از منكر كني؟ يك وقت موضوع امر به معروف و نهي از منكر موضوع كوچكي است. مثلا كسي كوچه را كثيف مي كند، پوست خربزه را مي اندازد در كوچه، نبايد بيندازد. شما اينجا بايد نهي از منكر كنيد بايد او را ارشاد و هدايت كنيد، بايد به او بگوييد اين كار را نكن، درست نيست. حالا اگر شما براي نهي از منكر كردن در چنين مسأله اي، به خاطر پوست خربزه در كوچه انداختن، بدانيد او يك فحش ناموسي به شما مي دهد، در اين صورت اين كار آنقدر ارزش ندارد كه شما يك فحش ناموسي بشنويد.

يك وقت هم هست كه موضوع امر به معروف و نهي از منكر، موضوعي است كه اسلام براي آن اهميتي بالاتر از جان و مال و حيثيت انسان قائل است. مي بينيد قرآن به خطر افتاده است. تمام دسيسه بازي ها براي اين است كه با قرآن مبارزه شود، وضعيت در سر حد به خطر افتادن قرآن و اصول كافي است، در سر حد به خطر افتادن عدالت است، كه قرآن نصايح مي گويد هدف انبياء برقراري عدالت در اجتماع بشري است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط» [1] (مسأله ي ظلم و عدالت، اصل و محور زندگي بشريت است. پيغمبر اكرم فرمود: «الملك يبقي مع الكفر و لا يبقي مع الظلم». هيچ اجتماعي نمي تواند بر شالوده ي ظلم و ستم باقي بماند.) يا آنجا كه مسأله اي نظير وحدت اسلامي در خطر است، كه اسلام در موضوع وحدت چه اندازه عنايت و حساسيت دارد و به وحدت مسلمين اهميت مي دهد، مي فرمايد: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» [2] دست دشمن را مي بيني، دسيسه ي دشمن را مي بيني كه دائما ميان مسلمين تفرقه اندازي مي كند؛ آيا در اينجا مي گويي امر به معروف نكن، حرف نزن، نهي از منكر نكن، كه اگر اين را بگويم جانم در خطر است، آبرويم در خطر است، اجتماع نمي پسندد، از اين مزخرفها؟!

بنابراين، امر به معروف و نهي از منكر در مسائل بزرگ مرز نمي شناسد. هيچ


چيزي، هيچ امر محترمي نمي تواند با امر به معروف و نهي از منكر برابري كند، نمي تواند جلويش را بگيرد. اين اصل داير مدار اين است كه موضوع امر به معروف و نهي از منكر چيست. اينجاست كه مي بينيم حسين بن علي. ارزش امر به معروف و نهي از منكر را چقدر بالا برد! همان طور كه اصل امر به معروف و نهي از منكر ارزش نهضت حسيني را - به بياني كه قبلا عرض كردم - بالا برد، نهضت حسيني نيز ارزش امر به معروف و نهي از منكر را بالا برد چون حسين بن علي فهماند كه انسان در راه امر به معروف و نهي از منكر به جايي مي رسد كه مال و آبروي خودش را بايد فدا كند، ملامت مردم را بايد متوجه خودش كند همان طور كه حسين كرد.

احدي نهضت حسيني را تصويب نمي كرد، البته در سطحي كه آنها فكر مي كردند، درست هم فكر مي كردند ولي سطحي كه حسين بن علي فكر مي كرد، ماوراي حرف آنها بود. آنها در اين سطح فكر مي كردند كه اگر اين مسافرت براي به دست گرفتن زعامت است عاقبت خوشي ندارد، و راست هم مي گفتند. خود امام هم در روز عاشورا وقتي كه اوضاع و احوال را به چشم ديد، فرمود: «لله در ابن عباس ينظر من ستر رقيق» مرحبا به پسر عباس كه حوادث را از پشت پرده ي نازك مي بيند؛ تمام اوضاع امروز، وضع مردم كوفه و وضع اهل بيت مرا در مدينه به من گفت. ابن عباس به امام حسين عليه السلام مي گفت: تو اگر به كوفه بروي، من يقين دارم كه مردم كوفه نقض عهد مي كنند. بسياري از افراد ديگر نيز اين سخن را مي گفتند. در جواب بعضي سكوت مي كرد. در جواب يكي از آنها گفت: «لا يخفي علي الامر» مطلي كه تو مي گويي بر خودم نيز پنهان نيست، خودم هم مي دانم.

ابا عبدالله عليه السلام در چنين جرياني ثابت كرد كه به خاطر امر به معروف و نهي از منكر،به خاطر اين اصل اسلامي مي توان جان داد، عزيزان داد، مال و ثروت داد، ملامت مردم را خريد و كشيد. چه كسي توانسته است در دنيا به اندازه ي حسين بن علي به اصل امر به معروف و نهي از منكر ارزش بدهد؟ معني نهضت حسيني اين است كه امر به معروف و نهي از منكر آنقدر بالاست كه تا اين حد در راه آن مي توان فداكاري كرد.


پاورقي

[1] حديد / 25.

[2] آل عمران / 103.