بازگشت

مرحله ي عمل


مرحله ي سوم مرحله ي عمل است. گاهي طرف در درجه اي و در حالي است كه نه اعراض و هجران ما تأثيري بر او مي گذارد و نه مي توانيم با منطق و بيان و تشريح مطلب، او را از منكر باز داريم، بلكه بايد وارد عمل شويم؛ اگر وارد عمل شويم، مي توانيم. چطور وارد عمل شويم؟ وارد عمل شدن، مختلف است. معناي وارد عمل شدن تنها زور گرفتن نيست، كتك زدن و مجروح كردن نيست. البته نمي گويم در هيچ جا نبايد تنبيه عملي شود. بله، مواردي هم هست كه جاي تنبيه عملي است. اسلام ديني است كه طرفدار حد است، طرفدار تعزيز است؛ يعني ديني است كه معتقد است مراحل و مراتبي مي رسد كه مجرم را جز تنبيه عملي چيز ديگري تنبيه نمي كند و از كار زشت باز نمي دارد. اما انسان نبايد اشتباه كند و خيال كند كه همه ي موارد، موارد سختگيري و خشونت است.

علي عليه السلام درباره ي پيغمبر اكرم اين طور تعبير مي كند: «طبيب دوار بطبه، قد احكم مراهمه و احمي مواسمه» [1] مي فرمايد: او طبيب بود؛ پزشكي بود كه بيمارها و بيماريها را معالجه مي كرد. بعد به اعمال اطباء تشبيه مي كند كه اطباء، هم مرهم مي نهند و هم


جراحي مي كنند و احيانا داغ كنند. مي گويد پيغمبردو كاره بود: پزشكي بود هم مرهم نه و هم جراح و داغ كن. مقصود اين است كه پيغمبر دو گونه عمل مي كرد. يك نوع عمل پيغمبر، مهرباني و لطف بود اول هم «احكم مراهمه» را ذكر مي كند، يعني عمل اول پيغمبر هميشه لطف و مهرباني بود. ابتدا از راه لطف و مهرباني معالجه مي كرد، با منكرات و مفاسد مبارزه مي كرد، اما اگر به مرحله اي مي رسيد كه ديگر لطف و مهرباني و احسان و نيكي سود نمي بخشيد، آنها را به حال خود نمي گذاشت. اينجا بود كه وارد عمل جراحي و داغ كردن مي شد. هم مرهمهاي خود را بسيار محكم و مؤثر انتخاب مي كرد و هم آنجا كه پاي داغ كردن و جراحي در ميان بود، عميق داغ مي كرد و قاطع جراحي مي نمود. سعدي ما هم اين مطلب را مي گويد ولي بدون آنكه حق تقدمي براي مهرباني قائل شده باشد. مي گويد:



درشتي و نرمي بهم در به است

چو رگزن كه جراح و مرهم نه است



مي گويد: هم درشتي بايد باشد و هم مهرباني، مثل رگزن كه هم جراحي مي كند و هم مرهم مي نهد. اين در مورد مبارزه با منكرات.


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 107.