بازگشت

تفسير آيه


در اين آيه اي كه در آغاز تلاوت شد: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر» بعد از چند كلمه ي ديگر آمده «التائبون» بازگشت كنندگان به حق. عرفا مي گويند اولين منزل سلوك توبه است، چون توبه يعني بازگشت. آن كس كه راه عوضي مي رود يكدفعه برمي گردد به راه حق، برمي گردد به سوي خدا. «التائبون العابدون»؛ پس از توبه است كه اينها پرستندگان خدا مي شوند، خدا را مي پرستند، غير خدا را نمي پرستند، خدا حاكم بر وجودشان است، غير از خدا حاكمي نيست، فقط امر خدا را مي پذيرند، امر غير خدا را نمي پذيرند، اطاعت خدا را مي پذيرند، اطاعت غير خدا را نمي پذيرند. «الحامدون» اينها ستايشگرند، اما جز خدا موجود ديگري را ستايش نمي كنند؛ اصلا موجود ديگري را قابل مدح و ستايش و نيايش نمي دانند، تنها ستايشگر و نيايشگر خدا هستند، اطاعت خدا را مي پذيرند، اطاعت غير خدا را نمي پذيرند. «السائحون» سياحتگران. راجع به سياحتگري، در تفاسير بيانات مختلفي شده است. بعضي گفته اند مقصود روزه است، يعني سياحت معنوي كه در روزه پيدا مي شود ولي بسياري از محققين مانند علامه ي طباطبايي در الميزان اين را قبول نمي كنند. يك احتمالش اين است: كساني كه در زمين سير مي كنند. چون قرآن بشر را به سير در زمين دعوت كرده است. سير در زمين يعني چه؟ يعني مطالعه در جهان، نه سياحتي كه هدفش فقط تفنن و ولگردي باشد اسلام عمر انسان را عزيزتر از اين مي داند كه او فقط براي اينكه تماشايي كرده باشد، سياحت كند. ولي اسلام سياحتي را كه بشر در آن تفكر كند، تدبر كند، درسي بياموزد، توصيه مي كند: «قل سيروا في الارض» [1] اين، درس و فكر است. «السائحون» آن مطالعه كنندگان در تاريخ، آن مطالعه كنندگان در اوضاع اجتماع بشري، آن مطالعه كنندگان در قوانين خلقت. آنها كه در مغز خود انبوهي از افكار و انديشه هاي روشن دارند. بعد دو مظهر از عبادت را ذكر مي كند: «الراكعون الساجدون» آنها كه در حال ركوع و سجود، خداي


خود را تسبيح مي كنند؛ در ركوع مي گويند: «سبحان ربي العظيم و بحمده»، در سجود مي گويند: «سبحان ربي الاعلي و بحمده»، آن سبحان ربي العظيم و بحمده گويان، سبحان ربي الأعلي و بحمده گويان، آنها «الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر» با چنين روحي، با چنين انديشه هايي، با چنين توشه هاي معنوي، با چنين سرمايه ي معنوي، صلاحيت اين را دارند كه مصلح اجتماعي باشند؛ آنهايي كه اول صالح شده اند، بعد مي خواهند مصلح باشند. آمر به معروف و ناهي از منكر يعني مصلح. مگر ناصالح مي تواند مصلح باشد؟! آنان كه اول خودشان را اصلاح كرده اند، اول خودشان را تأديب و تربيت كرده اند، مي توانند مصلح باشند.


پاورقي

[1] انعام / 11.