بازگشت

افتراي برخي مستشرقين


بعضي از مستشرقين اروپايي نسبت به اسلام ادعايي دارند (يا بگويم افترايي وارد مي كنند) و در بسياري از كتابهاي خود تكرار مي كنند. آنها اسلام را متهم مي كنند كه دين قضا و قدري است، ديني است كه براي بشر هيچ گونه نقش فعال و مسؤوليتي قائل نيست، تعليم مي دهد كه بايد وظايف بشر را به خدا واگذار كرد، تو بايد همين طور منتظر باشي ببيني خدا چه مي كند. ادعا مي كنند كه اسلام براي بشر آزادي و اختيار


قائل نيست، هر چه هست خدا و اراده ي اوست، اساسا انسان در اين زمينه كاره اي نيست، بنابراين مسؤوليت و تعهدي هم ندارد.

اين، افتراي محض است اتفاقا قرآن يهوديها را به همين جرم محكوم مي كند. وقتي موسي به آنها گفت: «يا قوم ادخلوا الارض المقدسة التي كتب الله لكم» [1] به موسي گفتند: «اذهب انت و ربك فقاتلا انا هيهنا قاعدون» [2] موسي! ما بر جاي خود نشسته ايم، تو و خدا برويد بجنگيد و دشمن را از سرزمين ما خارج كنيد، بعد ما وارد مي شويم!

در جنگ بدر وقتي پيغمبر اكرم با اصحاب خود مشورت مي كرد، فرمود: شما چه نظري داريد؟ حال كه كاروان فرار كرده است آيا به استقبال دشمن برويم يا به مدينه برگرديم؟ هر كس اظهارنظري كرد. ابوذر غفاري يا مقداد كندي، يكي از اين دو بزرگوار گفت: يا رسول الله! ما كه مثل بني اسرائيل نمي گوييم «اذهب انت و ربك فقاتلا انا هيهنا قاعدون» تو و خدا برويد انجام بدهيد، ما وظيفه اي نداريم. ما مي گوييم: هر چه تو فرمان بدهي همان است؛ اگر بگويي خودتان را به دريا بريزيد مي ريزيم، بگوي آتش بزنيد مي زنيم.


پاورقي

[1] مائده / 21.

[2] مائده / 24.