بازگشت

كم اهميت شدن اين اصل در دنياي اسلام


اگر بخواهيم در موضوع اهميت و عظمت اين اصل از نظر قرآن، سنت، حديث و آنچه كه در اين زمينه وارد شده است بحث كنيم، روايت بسيار است و نشان مي دهد كه اسلام تا چه اندازه به اين موضوع اهميت داده است. البته اين امر يك بحث تاريخي لازم دارد تا روشن شود كه چطور شد در طول تاريخ، اين موضوع به اين عظمت و اهميت در دنياي اسلام هضم و تحليل رفت و روز به روز كوچكتر شد. و بايد انصاف داد كه از نظر علمي يعني از نظر بحث در كتابها، سنيها در اين مبحث بيش از ما شيعه ها بحث كرده اند. اگر كتابهاي فقهي شيعه از «كتاب الصلوة» گرفته تا «كتاب الديات» را در مقابل فقه اهل تسنن قرار دهيم مي بينيم در تمام ابواب، فقه شيعه در مجموع دقيقتر، مشروحتر، مفصلتر، متين تر و مستدلتر است، و من مي توانم اين مطلب را ثابت كنم. ولي متأسفانه در كتب فقهي ما در ميان همه ي ابواب، باب امر به معروف و نهي ازمنكر خيلي كوچك شده است. البته در ميان سنيها هم عملا كوچك شد.


معتزله - كه يكي از فرقه هاي متكلمين اهل تسنن هستند - امر به معروف و نهي از منكر را از اصول دين مي دانند نه از فروع دين. شيعه مي گويد اصول دين پنج تا و فروع دين ده تا يا هشت تاست و در ميان اصول دهگانه، امر به معروف و نهي از منكر را ذكر مي كند، ولي معتزله به پنج اصل در دين قائل هستند كه يكي از آنها امر به معروف و نهي از منكر است. اما خود اينها تدريجا در كتابهاي خود از اين بحث پرهيز كرده و آن را كوچك كردند. مورخين اجتماعي مي گويند علتش برخوردي بود كه بحث در اين موضوع با سياستهاي وقت داشت. چون اين بحث به اصطلاح به قباي خلفاي وقت برمي خورد و آنها مزاحمت ايجاد مي كردند، معتزله مجبور بودند آن را در كتابهاي خود نياورند و يا كم بياورند، با اينكه اصلي از اصول دينشان شمرده مي شد.

انصافا در ميان ما شيعيان نيز اين مطلب خيلي كوچك شده است تا آنجا كه چند قرن است كه درباره ي امر به معروف و نهي از منكر در رساله هاي عمليه مطلبي نمي نويسند. تا آنجا كه من ديده ام، در ميان رساله هاي عمليه آخرين كتابي كه اين موضوع را مطرح كرده جامع عباسي شيخ بهايي است كه تقريبا مربوط به سه و نيم قرن پيش است. ديگر بعد از آن، اين موضوع حتي از رساله هاي عمليه هم به طور كلي حذف شده است، در صورتي كه امر به معروف و نهي از منكر مثل نماز و روزه است، نبايد دفن شود. اين كه مسأله ي عبيد و اماء نيست كه بگوييم امروز برده اي در دنيا نيست كه بخواهيم روي آن بحث كنيم و درست هم هست. زماني كه برده وجود داشته باشد، بحث درباره ي احكامي كه در اسلام به نفع بردگان وجود دارد خوب است. وقتي برده اي نيست، ديگر بحث درباره ي آن به طور كلي غلط و بي فايده است. ولي امر به معروف و نهي از منكر موضوعي نيست كه از بين برود؛ هميشه وجود دارد و بايد در رأس مسائل قرار گيرد، هميشه بايد مطرح شود تا آن را فراموش نكنيم.