بازگشت

حسين يك شخصيت حماسي


آيا حسين بن علي حادثه ي حماسي دارد يا ندارد؟ آيا شخصيت حسين بن علي يك شحصيت حماسي هست يا نيست؟ ما بايد شخصيت حسين بن علي را كه براي ما يك


شخصيت انساني است بشناسيم. اين مرد كه ما هر سال به نام او وقتها صرف مي كنيم، پولها خرج مي كنيم، روزها تعطيل مي كنيم، بايد خصوصياتش براي ما شناخته شود، و از جمله خصوصيات او همين است كه آيا حسين عليه السلام يك شخصيت حماسي هست يا نه؟ آيا ما بايد با وجود حسين و سرگذشت او يك احساس حماسي داشته باشيم يا يك احساس تراژدي، مصيبت، رثا و نفله شدن؟

در اينجا لازم است مختصري توضيح بدهم:

شخصيتهاي حماسي كه اغلب در منظومه هاي حماسي از آنها ياد شده است، جنبه ي نژادي و قومي دارند و اين اعم است از شخصيتهاي افسانه اي مثل رستم و اسفنديار و يا شخصيتهاي واقعي مثل جلال الدين خوارزمشاه در تاريخ ايران. غالبا قهرمانان يك قوم، اعم از واقعي و افسانه اي، از آن نظر كه انتساب به آن قوم دارند، احساسات آن مردم را تحريك مي كنند. اصولا قهرمان دوستي و قهرمان پرستي جزء سرشت بشر است، مخصوصا وقتي كه قهرمان، تعلقي هم به انسان داشته باشد كه انسان بخواهد به او افتخار كند. اين قهرمانهاي كشتي كه موفقيتي به دست مي آورند براستي مردم براي آنها ابراز احساسات مي كنند، يا قهرماني كه هالتر بلند كرده و ركورد را شكسته و مثلا سه كيلو بيشتر از ركورد جهاني بالا برده است چقدر تاج گل نثارش مي كنند، و يا براي كسي كه كشتي گرفته و با يك فن حريف خود را ضربه فني كرده است براستي ابراز احساسات مي كنند.

اينها به خاطر اين است كه قهرمان دوستي و قهرمان پرستي در سرشت بشر است و ضمنا او از قهرمان ملت و قوم خودش تجليل مي كند نه از قهرمان ديگري. در كشتيهاي بين المللي، افراد هر ملت (چه آنهايي كه آنجا حاضرند و چه آنهايي كه از راديوها گوش مي كنند) احساساتشان متوجه هموطنان خودشان است كه افتخاري براي وطن و قوم خودشان كسب كنند. ما وقتي داستان رستم و اسفنديار و افراسياب و اين طور چيزها را مي خوانيم، چون مي گويند افراسياب از ماوراء النهر و از يك ملت ديگري بوده و رستم از ملت ايران بوده است قهرا دلمان مي خواهد كه هميشه تفوق با رستم باشد، و افسانه ساز هم افسانه ها را چنان ساخته است كه با ذائقه ي ما جور در بيايد، يعني هميشه آن طرف مغلوب و محكوم و اين طرف غالب و قاهر باشد. اين حماسه ها حماسه هاي قومي است، يعني اختصاص به يك قوم و نژاد معين و يك آب و خاك معين دارد.


اما مطلب در مورد حسين عليه السلام غير از اين است. حسين يك شخصيت حماسي است اما نه آن طور كه جلال الدين خوارزمشاه يك شخصيت حماسي است و نه آن طور كه رستم افسانه اي يك شخصيت حماسي است. حسين يك شخصيت حماسي است اما حماسه ي انسانيت، حماسه ي بشريت، نه حماسه ي قوميت، سخن حسين، عمل حسين، حادثه ي حسين، روح حسين، همه چيز حسين هيجان است، تحريك است، درس است، القاء نيروست، اما چه جور القاء نيرويي؟ چه جور درسي؟ آيا از آن جهت كه مثلا به يك قوم بخصوصي منتسب است؟ يا از آن جهت كه شرقي است؟ يا از آن جهت كه مثلا عرب است و غير عرب نيست؟ يا به قول بعضي از ايرانيها از آن جهت كه زنش ايراني است؟!

اساسا در وجود حسين عليه السلام يك چنين حماسه هايي نمي تواند وجود داشته باشد و علت شناخته نشدن حسين هم همين است. چون حماسه ي او بالاتر و مافوق تر اين گونه حماسه هاست، كمتر افراد مي تواند او را بشناسند، حالا ببينيم كه واقعا چگونه است. شما در جهان يك شخصيت حماسي مانند شخصيت حسين بن علي از نظر شدت حماسي بودن و از نظر علو و ارتفاع حماسه يعني جنبه هاي انساني نه جنبه ي قومي و ملي، پيدا نخواهيد كرد. حسين سرود انسانيت است، نشيد انسانيت است و به همين دليل نظير ندارد، و به جرأت عرض مي كنم كه نظير ندارد. شما در دنيا حماسه اي مانند حماسه ي حسين بن علي پيدا نخواهيد كرد، چه از نظر قدرت و قوت حماسه و چه از نظر علو و ارتفاع و انساني بودن آن، و متأسفانه ما مردم اين حماسه را نشناخته ايم.