بازگشت

دليل قيام حسين


البته در پاسخ پرسش گذشته مطالب ديگري هم گفته شده كه قابل ذكر و بحث نيست، و بايد جواب اصلي و اساسي را بيان كرده، محرك و عامل واقعي قيام و مبارزه حسيني را تشريح نمود.

اوضاع عمومي اسلام و مسلمين از نظر مردان حق، و انسانهاي كامل، سخت ناراحت كننده بود، هيئت حاكمه اسلامي بدترين وضع را به خود گرفته، وقيح ترين كارها را انجام مي داد، رئيس اين هيئت حاكمه، يعني خليفه وقت، زشت خوترين مردم بود، يك انسان منحرف، يك جوان قمارباز و شرابخوار، يك آدم بي بند و بار و صددرصد اهل دنيا و خوشگذرانيهاي دنيا، در رأس اين هيئت قرار گرفته و خود را خليفة المسلمين مي دانست!. يك مغز الكلي كه از نظر افكار نسبت به اسلام و مقدسات اسلامي كمترين عقيده اي نداشت، و بطور كلي اسلام و خلافت اسلامي را سلطنت و حكومت مادي مي دانست، روي كار آمده بود.

اين انسان منحرف. اين مغز الكلي كه مي گويد:



لعبت هاشم بالملك فلا

خبر جاء و لا وحي نزل [1] .




رهبر مسلمين شناخته شده.

آدمي كه پيغمبر اسلام را قبول ندارد، به جاي حضرتش تكيه زده، عوام فريبيهاي پدر را تعقيب مي كرد.

زندگي انساني مردم در شرف سقوط بود، فكر و فرهنگ كاملا تضعيف شده، استقلال و شخصيت از افراد گرفته شده است، هر كس در هر نقطه اي بود، سخت كوبيده شده، سرجنباني وجود نداشت، يك محيط رعب و خفقان، يك محيط دهشت و وحشت به وجود آمده بود. انسانهاي خطرناك و مادي، به فرمان مركز در تمام استانها و شهرستانها بر اوضاع مسلط، و بر دوش مسلمين سوار.

معمولا وابستگان به دستگاه، همفكر و همخو و همخلق با يزيد بودند.

در اين شرايط، حسين و امثال حسين مي توانند آرام بنشينند؟! بنشينند و ببينند كه اسلام با آن همه رنج و محنتها، با آن همه خون دلها كه در راه نشر و ترويجش خورده شده، به دست يك انسان منحرف راه سقوط را طي مي كند، و به دنبال آن هزاران افراد بشر از نسل حاضر و آينده گمراه و بدبخت شوند؟! غير ممكن است سكوت، خاموشي در اين شرايط از نظر حسين و حسين منشها جنايت است.



اگر ديدي كه نابينا و چاه است

اگر خاموش بنشيني گناه است





پاورقي

[1] بني‏هاشم با سلطنت بازي کردند، ورنه پيغمبري نبوده و وحي فرود نيامده است.