بازگشت

پاسخ پرسش چيست


بنابر آنچه گفته شد پس پاسخ پرسش گذشته چيست؟ چرا حسين قيام كرد؟ حسيني كه مي داند و مي بيند اوضاع حساس و خطرناك است، براي چه وارد مبارزه مي شود؟ چرا به راهنمائي ها، و تذكرات دوستان دور و نزديكش احترام نمي كند؟.

چرا هر كس به حضرتش مي گويد: اين قيام عاقبت خوبي ندارد، جان شما و همراهيانتان را در خطر شديدي مي بينيم؛ اصلا اعتنا نكرده، گويا هدف بزرگي را كه هيچ كس تشخيص نمي دهد تعقيب مي كند!.


چرا خود حضرت جواب اين سؤال را مستقيم نداده! و در جواب اشخاصي كه درباره اين سفر و خطرات آن، پرسشها و يا پيشنهادهايي مي كنند، مطالب گوناگون و گاهي غير قانع كننده مي فرمايد؟.

به يكي مي گويد: فكر مي كنم و بعدا خبرش را به شما خواهم داد؛ به يكي مي فرمايد: خواب ديده ام، جدم به من فرموده است: بايد بروي عراق كه خدا خواسته است تو را كشته، و زن و بچه ات را اسير ببيند!

اي عجبا! خوابي كه در اسلام آن قدرها ارزش ندارد، آن هم براي موضوعي اينقدر حساس كه پاي جمعي در ميان است، حسين بن علي بر آن تكيه مي كند؟!.

اي شگفتا! خدايي كه نمي خواهد كمترين ستمي بر كسي بشود، چگونه روا دارد كساني مثل حسين و يارانش كشته شده، و زن و بچه شان به اسارت بروند؟!.

اين جوابهاي پراكنده و غير قانع كننده، دليل آن است كه جواب اصلي براي آنها قابل هضم نبوده و نمي توانستند موضوع را به خوبي درك كنند و به اندازه فهم آنها پاسخ گفته شده، زيرا جواب اصلي را در لابه لاي كلمات حضرت در جريان اين ملاقاها و گفتگوها مي بينيم.

پيش از آنكه به جواب اصلي، و محرك روحي، و عامل اساسي اين قيام كه از گوشه و كنار كلمات حضرتش به دست مي آيد برسيم، يك پاسخ ديگر را كه به اين پرسش داده شده و درست نقطه مقابل پاسخ اولي قرار دارد بايد بررسي كرد.