بازگشت

هدف قيام


هدف قيام امام حسين (عليه السلام) را به آساني و بدون تكلّف مي توان از سخنان آن حضرت استنباط كرد.

آن گاه كه امام (عليه السلام) بر اثر تهاجم عمّال حكومت ناچار شد از مدينه خارج گردد، در ضمن نوشته هاي، هدف حركت خود را چنين شرح داد:

1 ـ «إِنّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ في أُمَّةِ جَدّي، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهي عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِ جَدّي وَأَبي عَلِيِّ بْنِ أَبيطالِب»؛ يعني: «من از روي خود خواهي و خوشگذراني و يا براي فساد و ستمگري قيام نكردم، من فقط براي اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم. مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره و روش جدّم و پدرم علي بن ابيطالب عمل كنم.» در اين سخن چند نكته مهمّ، شايان توجّه است:1 ـ اصلاح امّت، 2 ـ امر به معروف و نهي از منكر، 3 ـ تحقّقِ سيره و روش پيامبر و علي (عليهم السلام).

2 ـ آن حضرت در مقام ديگري فرموده است:«أَللّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ ما كانَ مِنّا تَنافُسًا في سِلْطان وَ لاَ اِلْتماسًا مَنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلكِنَّ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ وَنَظْهِرَ الاِْصْلاحَ في بِلادِكَ وَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مَنْ عِبادِكَ ويُعْمَلَ بِفَرائِضِكَ وَسُنَنِكَ وَأَحْكامِكَ.» «بار خدايا! تو مي داني كه آنچه از ما اظهار شده براي رقابت در قدرت و دستيابي به كالاي دنيا نبوده، بلكه هدف ما اين است كه نشانه هاي دينت را به جاي خود برگردانيم و بلادت را اصلاح نماييم، تا ستمديدگان از بندگانت امنيّت يابند و به واجبات و سنّتها و دستورهاي دينت عمل شود.» در اين سخن هم چند نكته قابل توجّه است:1 ـ برگرداندن نشانه و علائم دين به جاي اصلي خود،2 ـ اصلاحات در همه شهرها،3 ـ ايجاد امنيّت براي مردم،4 ـ فراهم ساختن زمينه عمل به واجبات و مستحبّات و احكام الهي.

3 ـ در برخورد با سپاه حرّ بن يزيد رياحي فرمود: «أَيُّهَا النّاسُ فَإِنَّكُمْ إِنْ تَتَّقُوااللهَ وَتَعْرِفُوا الْحَقَّ لاَِهْلِهِ يَكُنْ أَرْضي للهِ وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّد (صلي الله عليه وآله وسلم) أَوْلي بِوِلايَةِ هذا الاَْمْرِ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعينَ ما لَيْسَ لَهُمْ وَالسّائرينَ بِالْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ.»«اي مردم اگر شما از خدا بترسيد و حقّ را براي اهلش بشناسيد، اين كار بهتر موجب خشنودي خداوند خواهد بود.

و ما اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)، به ولايت و رهبري، از اين مدّعيانِ نالايق و عاملان جور و تجاوز، شايسته تريم.»

4 ـ و نيز در مقام ديگر فرمود:«إِنّا أَحَقُّ بِذلِكَ الْحَقِّ الْمُسْتَحَقِّ عَلَيْنا مِمَّنْ تَوَلاّهُ.»«ما اهل بيت به حكومت و زمامداري ـ نسبت به كساني كه آن را تصرّف كرده اند ـ سزاوارتريم.»از اين دو بخش از سخن امام (عليه السلام) نيز به وضوح استفاده مي شود كه آن حضرت خود را شايسته رهبري و زمامداري بر مردم مي داند، نه يزيد فاسد و دستگاه جائر او را.

بنابراين، هدف امام حسين (عليه السلام) در اين قيام، تحقّقِ كاملِ حقّ بوده است.

اموري كه آن حضرت به عنوان فلسفه قيامش به آنها اشاره مي كند، از قبيل: اصلاح امّت، امر به معروف و نهي از منكر، تحقّق سيره پيامبر و علي، برگرداندن علائم و نشانه هاي دين به جاي خود، اصلاحات در شهرها، امنيّت اجتماعي، فراهم ساختن زمينه اجراي احكام، همه و همه اين امور، زماني قابل تحقّق و اجراست كه ولايت و حكومت در مجرا و مسير اصلي اش قرار گيرد و به دست امام (عليه السلام) بيفتد؛ لذا فرمود: «ما اهل بيت شايسته اين مقاميم نه متصرّفانِ متجاوز و جائر».

پس هدف نهايي آن حضرت، تشكيل حكومت اسلامي بر اساس سيره پيامبر و علي بوده است؛ كه در پرتو آن، احكام الهي اجرا مي شود و نشانه هاي دين آشكار و شهرها اصلاح و امنيّت پابرجا و امر به معروف و نهي از منكر انجام، و سيره و سنّت پيامبر و علي متحقّق، و در نتيجه كار امّت اصلاح مي گردد.

نكته شايان توجّه اين كه تلاش خالصانه براي تشكيل حكومت اسلامي كه منبع و منشأ تمام خيرات و بركات است ـ و شعبه مهّم ولايت علي و آل علي (عليه السلام) هم كه همان قبول حاكميّت و پذيرش تفسير آنان از دين است ـ غير از حكومت و سلطنت استبدادي و رياست طلبي و كشورگشايي بر اساس هواهاي نفساني است كه منشأ تمام مفاسد و شُرور است.