بازگشت

اخلاق كريمانه در پرتو قرآن


عصام بن المصطلق گويد: وارد مدينه شدم؛ وقتي حسين بن علي عليه السلام را ديدم، هيبت و عظمت او حسد و كينه دروني ام را نسبت به پدرش علي عليه السلام شعله ور ساخت. بدين جهت، او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: تو پسر ابوتراب هستي؟ گفت: آري. پس شروع كردم به دشنام دادن او و پدرش.

امام حسين عليه السلام نگاهي مهرجويانه به من افكند و فرمود: اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم «خذالعفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجاهلين و اِمّا ينزغنك من الشيطان نزغ فاستعذ باللّه انه سميع عليم. انّ الذين اتقوا اذا مسّهم طائف من الشيطان تذكّروا فاذا هم مُبصرون و اخوانهم يمدّونهم في الغيّ ثم لا يقصرون» [1] .

با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكي ها دعوت نما و از جاهلان روي بگردان (و با آنان ستيزه مكن) و هرگاه وسوسه اي از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر، كه او شنونده و داناست. پرهيزگاران هنگامي كه گرفتار وسوسه هاي شيطاني شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مي افتند و (در پرتو ياد او، راه حق را مي بينند و) در اين هنگام بينا مي گردند. و (ناپرهيزگاران را) برادرانشان (از شياطين) پيوسته در گمراهي پيش مي برند و باز نمي ايستند.

سپس به من فرمود: صدايت را كوتاه كن و آرام تر سخن گوي؛ خداوند من و تو را ببخشايد. اگر از ما چيزي طلب مي كردي، به تو كمك مي كرديم و اگر عطا و بخششي مي خواستي، به تو مي داديم و اگر راهنمايي مي خواستي راهنمايي ات مي نموديم.

عصام گويد: از تندروي هايي كه كرده بودم، سخت پشيمان شدم.

امام فرمود: «لا تثريب عليكم اليوم يغفر اللّه لكم و هو أرحم الراحمين» [2] ؛ «امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست؛ خداوند شما را مي بخشد و او مهربان ترين مهربانان است». سپس فرمود: تو از شاميان هستي؟ عرض كردم: آري. فرمود: «شنشنة أعرفها من أخزم» [3] خدا ما و تو را زنده بدارد. نيازهايت را از ما بخواه كه مرا در بهترين گمانت خواهي يافت.

عصام گويد: آن چنان شرمنده شدم كه زمين با آن همه وسعتي كه داشت، بر من تنگ آمده، آرزو داشتم تا مرا به كام خود فرو برد. از آن پس، هيچ كس در نزد من محبوب تر از او و پدرش نبود. [4] .


پاورقي

[1] اعراف/ 202 ـ 199.

[2] يوسف/ 92.

[3] مَثَلي است معروف و در جايي که اصل و سبب و ريشه ماجرا معلوم است، به کار برده مي‏شود.

[4] الامام الحسين في‏المدينة المنوّره، ج 1، ص 353.