بازگشت

امام حسين و برخورد با گناه


حضرت ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام فرمود: «مَن حَاوَلَ اِمَرءاً بِمَعصيَةِ اللَّهِ كَانَ اَفوُتُ لِمَا يَرجُوا وَ اَسْرَعُ لِمَا يَحذَرُ؛ [1] كسي كه با گناه و معصيت اطراف انساني جمع گردد. آرزوهايش را زودتر از دست مي دهد و از آن چه ترس دارد و مي خواهد از آن دور شود، سريعتر گرفتارش مي گردد». با تخلف و گناه نمي توان به اهداف عالي نائل گشت.

لذا اجتناب از مجلس گناه و نافرماني الهي، عزت دنيا و آخرت و حوائج انسان را تأمين مي نمايد.

امام حسين عليه السلام فرمود: «اِفْعَلْ خَمْسَةَ اَشْياءٍ وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ، پنج كار را انجام بده! و هر چه مي خواهي گناه كن.


«فَاَوَّلُ ذلِكَ: لاتَاْكُلْ رِزْقَ اللّهِ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ اول؛ اين كه روزي خدا را نخور! و هر چه مي خواهي گناه كن.

«وَالثَّاني: اُخْرُجْ مِنْ وَلايَةِ اللّهِ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ دوم؛ از ولايت خداوند خارج نشو! و هر چه مي خواهي گناه كن.

«وَ الثَّالِثُ؛ اُطْلُبْ مَوْضِعاً لا يَراكَ اللّهُ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ سوم؛ جا و مكاني را انتخاب نما، كه خداوند ترا نبيند! هرچه مي خواهي گناه كن.

«وَ الرَّابِعُ: اِذا جاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفسِكَ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ چهارم؛ وقتي فرشته مرگ براي گرفتن روحت آمد، او را از خودت برگردان! و هر چه مي خواهي گناه كن.

«وَالْخامِسُ: اِذا اَدْخَلَكَ مالِكٌ فِي النَّارِ، فَلا تَدْخُلْ فِي النَّارِ! وَ اَذْنِبْ ما شِئْتَ؛ [2] پنجم؛ زماني كه فرشته ايي تو را وارد آتش نمود، پس تو در آتش جهنم وارد نشو! و هر چه مي خواهي گناه كن.

حال كه نمي توان اين اعمال پنج گانه را انجام داد و از تحت حاكميت الهي خارج شد، پس بايد گناه نكنيم و در زير چتر حكومت الهي از دستوراتش اطاعت كرده و عصيان را از درون و برون ريشه كن نماييم.

در نيايش حضرت علي عليه السلام و تعليم آن به جناب كميل آمده: «وَ لا يُمْكِنُ الفِرارُ مِن حُكُومَتِك؛ [3] فرار از حكومت و سلطنت تو امكان ندارد». يعني هر جا بروم، تحت حاكميت و پادشاهي تو هستم، خواه در زمين و


اعماق آن و يا در آسمانها و كهكشانهاي آن، يا در درياها و اعماق آن باشم.

حال؛ خدايا از تو مدد مي خواهيم، تا ما را در مسير حفظ از گناهان و اطاعت از دستورات خويش، موفق فرمايي.


پاورقي

[1] تحف العقول، ص 19 و253.

[2] بحار، ج 75، ص 126.

[3] بلد الامين، ص 188.