بازگشت

امام حسين و جوانمردي و ايمان


جواني و مردانگي و ايمان، با يكديگر ارتباط مستقيم دارند، انسان اگر ايمان و تقواي الهي را دارا باشد، در هر سن و موقعيتي قرار گيرد، او جوانمرد و غيرتمند است.

نهضت حسيني، قيام خونين، عاشورا و كرببلا، محرم و نينوا، تمام سطرهاي آن و لحظات و ساعاتش سرچشمه مردانگي و شجاعت، مروت و آزادي مي باشد.

لذا علمدار كرببلا، سقاي طفلان حسيني، پاسدار خيام اهل بيت، برادر با وفاي حسين عليه السلام كه مردانگي و شهامت، شجاعت و ايثار، فداكاري و شهادت در تمام وجودش را فرا گرفته است، الگوي و اسوه اين كمالات مي باشد. در رجز خواني خويش روز عاشورا اين گونه مي فرمايد:




«يا نَفْسُ لا تَخْشي مِن الكُفَّارِ

وَ اَبْشِري بِرَحْمَةِ الجَبَّارِ؛



اي جان، از كافران نترس، در حالي كه من تو را به رحمت خداوند قدرتمند بشارت مي دهم».



وَ اللّهِ اِنْ قَطَعْتُمُ يَميني

اِنّي اُحامي اَبَداً عَن ديني؛



به خدا قسم، اگر دست راستم را قطع نمائيد،بدرستي كه از دينم براي هميشه حمايت مي نمايم».

روح فتوت و مردانگي در بيانات قمر بني هاشم براي هميشه تاريخ مي درخشد، آزاد مردان، بايد او را الگوي تمام نماي خويش در حمايت و دفاع، از شرف و ديانت خود قرار دهند، تا سربلند و با افتخار زندگي نمايند.

حضرت علي عليه السلام خطاب به كساني كه در شهر انبار نشستند و جهاد را رها كرده، تا دشمن وارد شهر شد، خلخال از پاي زن يهودي خارج نمود،

فرمود:«يا اَشباهَ الرِّجالِ وَ لا رِجالِ! حُلُومُ الاَطْفالِ؛ [1] اي شبيه مردان اي كساني كه مرد نيستيد! عقل و انديشه بچه گانه داريد».

لذا انسان گاهي از جهت سن و ظاهر بزرگ است، اما از جهت عقل و ايمان بچه مي باشد، بعضي ها ظاهراً قيافه مرده دارند، اما نامرداني هستند، كه غيرت و تعصب مردانگي را فاقد مي باشند.



پاورقي

[1] نهج البلاغه، صبحي الصالح، خطبه 27.