بازگشت

امام حسين و تقوا


مباحث تقوا در ميان آيات الهي، بيانات حيات بخش چهارده معصوم عليهم السلام، انبياي الهي، اولياي او و شهداء راه حق و فضيلت به صورت وسيعي مطرح گرديده است. نويسندگان و گويندگان بارها در موقعيت ها و مناسبت هاي مختلف، تقواي الهي را در جهات مختلف زندگي سياسي و اجتماعي، حكومتي و اجرايي، عبادي و اخلاقي ياد آور شده و آن مهم را بيان و تشريح نموده اند، در يكي از بيانات، حضرت امام حسين عليه السلام فرمود: «اُوصِيكُم بِتَقوَي اللَّهِ فَاِنَّ اللَّهَ قَد ضَمَنَ لَمَن اتَّقاه، اَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكرَهُ اِلي مَا يُحِبُّ وَ يَرزُقُهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِب؛ [1] شما را به تقواي الهي سفارش مي كنم؛ به درستي كه خداوند براي اهل تقوا


ضمانت نموده، آن چه از آن ناراحت است، به آن چه كه دوست دارد، تبديل نمايد. و بدون حساب به او روزي كرامت نمايد».

تقوي: روح و جان، عقل و دل را از گناهان و حرام حفظ نمودن و آن ها را به اعمال زيباي الهي كه انجام واجبات و ترك كارهاي حرام است مزين كردن، و از آن بالاتر، انجام مستحبات و ترك مكروهات مي باشد.

مثال: انسان پا برهنه در سرزمين پر از خاشاك و تيغ چگونه بايد با دقت و هوشياري قدم بردارد، تا بتواند صحيح و سالم مسير را ادامه دهد، لذا در جامعه بايد براي رعايت تقوا اين گونه با آگاهي و بينش صحيح زندگي كرد.

خداوند در قرآن مي فرمايد: «اِنَّ الحَسَناتِ يُذهِبْنَّ السَّيِئاتِ؛ [2] به درستي كه خوبيها، بديها را از ميان مي برد». بله، تقواي الهي اعمال زشت انسان را از پرونده حذف نموده و رفتار نيكو و كمالات را در نامه اعمال او ثبت مي گرداند. قرآن شريف كه كتاب هدايت انساني است، در مورد اوصاف متقين مي فرمايد: «ذلِكَ الكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُديً لِلْمُتَّقينْ؛ [3] شكّي در آن كتاب نيست، كه هدايتي براي اهل تقوي است».


«اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهِمْ يُنْفِقُونْ؛ [4] كساني كه ايمان به خدا آوردند و نماز را اقامه نموده و از آن چه روزي آن ها نموديم (در راه خدا) انفاق مي نمايند».

«وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما اُنْزِلَ اِلَيْكَ وَ ما اُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْأخِرَةِ هُمْ يُؤقِنُونْ؛ [5] و كساني كه ايمان آوردند به آن چه به تو (اي پيامبر) نازل شده [قرآن كريم] و آن چه قبل از تو نازل شد [كتاب هاي آسماني ديگر] و آخرت را به طور قطع باور دارند».

«اُولئِكَ عَلي هُدَيً مِنْ رَبِّهِمْ وَ اُؤلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونْ؛ [6] اينان از جانب خداوند هدايت يافته و رستگار و پيروزند».

پس انسان هاي با تقوي اهل اقامه نماز و پرداخت زكاة و انفاق در راه خدا بوده و اهل ايمان به او و پيامبرش و همه انبياء الهي و معاد مي باشند.

حضرت علي عليه السلام فرمود:«اِنَّ تَقوَي اللَّهِ مِفتاحُ سِدادٍ و ذخيرةُ مَعادٍ و عِتقٌ مِن كُلِّ مَلَكَةٍ و نِجاةٌ مِن كُلِّ هَلَكةٍ؛ [7] به درستي كه تقواي الهي باز كننده هر بسته اي و ذخيره روز قيامت و آزادي از هر حاكمي و نجاتي از هر هلاكتي است». چه قدر محفوظ بودن از گناهان در سرنوشت انساني مؤثر، مفيد و كارساز است! كه انسان را از بردگي حاكمان و شياطين طغيانگر آزاد نموده و نسبت به بن بست ها راه گشا و انسان را از راههاي هلاكت


دنيايي و آخرتي نجات دهنده و براي روزي كه هيچ ثروت و رياستي كارسازي و ارزشي ندارد، اين تقواي خدايي به عنوان سرمايه خوب انساني، فقر و بيچارگي انسان را جبران مي نمايد و اگر گروهي، اين گوهر كمياب الهي را كسب كنند، از همه برتر مي گردند. چرا كه خداوند مي فرمايد: «اِنَّ اَكرَمَكُم عِندَاللَّهِ اَتْقيكُم؛ [8] به درستي كه بهترين شما در پيشگاه خداوندي با تقواترين شماها هستند».

امام علي عليه السلام در معناي تقوا و فجور مي فرمايد: «اِعْلَمُوا عِبادَاللَّهِ اَنَّ التَقوي دارُ حِصنٍ عَزيزٍ و الفُجُورُ دارُ حِصِنٍ ذليلٍ؛ [9] بندگان الهي بدانيد؛ به درستي كه تقوا: قلعه، خانه و دژ مستحكم و ارزشمندي است و فجور؛ خانه و سنگر ذلت و خاري است». بله؛ تقوا انسان را به عزت مي رساند، امّا گناه، فسق و فجور، انسان را با ذلت ها و نكبت ها گره مي زند، حال امر به تقوا و خوبي نمودن، نهي از زشتي ها و بدي ها، ظلم و فسق و فجور وظيفه هر انساني است، كه خواهان حركت در مسير عزت و شرفِ اعتقادي و ديني مي باشد.

در روايت، تقوا به سنگر محكم حفاظتي تشبيه شده كه ساكنين آن از تيرهاي دشمنان حفظ مي گردند و هم چنين در تشبيه دوم: از زبان مبارك حضرت آمده است «اَلا اِنّ التَقوي مَطَايَا ذُلَلٌ، حُمِلَ عَلَيهَا اَهْلُهَا و اُعْطُوا


اَزِمَّتَها فَاورَدَتْهُمُ الجَنَةَ؛ [10] آگاه باشيد! به درستي كه تقوا مركبي رام و راهوار است، اهل او بر آن سوار و زمامش در دست آن هاست؛ پس آن مركب آن ها را وارد بهشت مي نمايد». بله؛ تقواي الهي انسان را به سلامتي و با آرامش كامل به مقصد و مقصود كه همان بهشت برين و مقام قرب الهي است، نايل مي گرداند.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 75، ص 120.

[2] هود 114:11.

[3] بقره 2:2.

[4] بقره 3:2.

[5] بقره 4:2.

[6] بقره 5:2.

[7] نهج البلاغه، صبحي صالح، خ 230.

[8] حجرات 13:49.

[9] نهج البلاغه، صبحي صالح، خ 157.

[10] نهج البلاغه، صبحي صالح، خ 16.