بازگشت

نهي از همكاري با ستمگران


1. امام صادق(ع) به يكي از شيعيان خود به نام «عذافر» فرمود: بلغني انك تعامل «ابا ايوب » و «ابا الربيع » فما حالك اذا نودي بك في اعوان الظلمة: به من اينگونه خبر رسيده كه با «ابي ايوب » و «ابا الربيع » همكاري مي كني! حالت چگونه خواهد بود اگر تو را در قيامت در رديف همكاران ظالمان صدا بزنند.

چون «عذافر» چهره در هم كشيد.

حضرت فرمود: من تو را به چيزي ترساندم كه خداوند مرا به او ترسانده است.

ب. صفوان جمال از ياوران و اصحاب امام موسي بن جعفر(عليهماالسلام) شترهاي خويش را به هارون اجاره مي دهد و پس از اينكه خدمت حضرت مي رسد با اين كلمات مورد عتاب قرار مي گيرد كه «كل شي ء منك حسن جميل ما خلا شيئا واحدا» همه كارهاي تو نيكوست مگر يكي از آنها. از حضرت مي پرسد: فدايت شوم، كداميك از كارها؟ امام مي فرمايد: كرايه دادن شترهايت به هارون الرشيد! عرضه مي دارد به خدا قسم كه من فقط آنها را براي رفتن او به مكه داده ام بدون اينكه حتي خودم به همراه او باشم. حضرت مي فرمايد: آيا دوست داري آنها تا هنگام پرداخت كرايه شترانت زنده بمانند؟ مي گويد: بلي! امام مي فرمايد: «من احب بقائهم فهو منهم و من كان منهم كان وروده علي النار» هر كس زنده بودن آنها را دوست بدارد از آنها خواهد بود و همراه آنها به آتش وارد خواهد شد. پس از فرمايش امام (ع) بود كه صفوان به بهانه اينكه پير شده است و توان اداره شتران خويش را ندارد تمامي آنها را فروخت.