بازگشت

درسهايي كه نهضت امام حسين را به ما مي آموزد


اين كتاب كه بيانگر دورنمايي از وقايع زندگي امام حسين عليه السلام است، به خصوص در مورد حركت و نهضت كربلا، داراي پيامها و درسهاي بسياري است، كه با مطالعه ي آن، به پيامها و درسها در ضمن برخوردهاي گوناگون امام حسين عليه السلام آگاه مي شويم. ولي از مجموع وقايع مربوط به آن حضرت و از جمع بندي و فاكتورگيري اين حوادث، 35 درس ذيل را به روشني مي آموزيم كه پس از مقدمه زير خاطرنشان مي گردد.

مقدمه

با اينكه حدود 1356 سال از حادثه ي كربلا مي گذرد، اين حادثه همچنان زنده تر و گيراتر براي بشريت به خصوص مسلمانان آزاده باقي مانده است و اين حادثه همچون يك موجي نيست كه مدتي ايجاد شود و بعد از بين برود، بلكه «پيروزي خون بر شمشير» است و به وجود آمده تا هميشه باشد و انسانها از بركات آن بهره مند گردند، چنانكه يكي از بركات آن در ايران، انقلاب اسلامي در 22 بهمن


1357 شمسي بود و به بركت آن، همچنان ادامه دارد:

امامت، خطي است كه دنباله ي خط نبوت است، پيامبران نيامده بودند كه تنها به نصيحت مردم بپردازند، اگر كار آنها تنها نصيحت اخلاقي (مثل شيوه ي پاپ و دنياي مسيحيت) بود آن همه از آنها كشته نمي شدند و آن همه به جنگ نمي كردند كه قرآن در آيه ي 146 سوره ي آل عمران مي فرمايد:

و كاين من نبي قاتل معه ربيون كثيرا فما وهنوا لما اصابهم في سبيل الله و ما ضعفوا و ما استكانوا والله يحب الصابرين؛ و چه بسيار پيامبراني كه مردان الهي فراواني به همراه آنان، جنگ كردند، آنها هيچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها مي رسيد، سست نشدند و ناتوان نگرديدند و تن به تسليم ندادند و خداوند استقامت كنندگان را دوست دارد.

و اين مطلب در آيه ي 21 آل عمران نيز آمده: آنجا كه مي خوانيم:

ان الذين يكفرون بآيات الله و يقتلون النبيين بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب اليم؛ كساني كه نسبت به آيات خدا كفر مي ورزند و پيامبران را به ناحق مي كشند (و نيز) مردمي را كه امر به عدالت مي نمايند به قتل مي رسانند، آنان را به مجازات دردناك بشارت ده.

پيامبر صلي الله عليه و آله در ضمن گفتاري فرمود: بني اسرائيل در آغاز روز، در يك ساعت چهل و سه پيامبر را كشتند، پس از كشتن آنها صد


و دوازده نفر از بندگان پارساي بني اسرائيل قيام كردند و مردم را امر به معروف و نهي از منكر نمودند، بني اسرائيل در آخر همان روز، همه ي آن 112 نفر را كشتند و خداوند در آيه ي فوق (آيه ي 21 آل عمران) همين موضوع را يادآوري مي كند. [1] .

و طبق روايات، قبل از پيامبران، نخستين كسي كه قيام كرد و جنگيد حضرت ابراهيم عليه السلام بود. [2] .

اينك مي پرسيم اگر كار پيامبران، تنها نصيحت اخلاقي بوده، آن همه از آنها كشته نمي شدند و آنها جنگ نمي كردند.

بلكه كار پيامبران اين بود كه «نظامهاي باطل و انحرافي را از بين ببرند و نظام الهي را برقرار سازند.

انحراف از اين خط و نظام در بين مسلمانان در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله نبود، ولي پيش بيني مي شد كه بعد از او، پديد آيد، از اين رو پيامبر صلي الله عليه و آله از قيام حسين عليه السلام خبر مي داد و آن را تأييد مي كرد، تا هميشه حسينيان تاريخ، پاسدار و نگهبان نظام باشند، گرچه نتيجه اين حركت، شهادت باشد، بايد از چنين شهادتي استقبال كرد.

با توجه به اينكه: هدف حفظ خط نظام اسلام است، اما شهادت، هدف نيست، بلكه كوشش براي حفظ نظام گاهي نتيجه اش شهادت


است و گاهي رسيدن به حفظ نظام بدون شهادت.

پس هدف امام حسين عليه السلام، خود قيام كه از شاخه هاي بزرگ امر به معروف و نهي از منكر است بود.

اين مطلب كاملا در سخنان امام حسين عليه السلام ديده مي شود (چنانكه در فصل سوم بيان گرديد).

اين گفتار به خوبي نشانگر همان مطلب است كه گفتيم، كه: «هرگاه طاغوتي يا افرادي موجب انحراف مردم از نظام اسلام شدند، بايد در برابر آنها قيام كرد و ماهيت قيام امام حسين عليه السلام همين بود و همين ماهيت، بايد سرمشق مسلمانان باشد.»

و بايد توجه داشت كه:

ما در زيارت عاشورا (كه از امام باقر عليه السلام نقل شده) خطاب به حسين عليه السلام مي گوييم: «يا ثار الله» (اي خونبهاي خدا) و در فراز ديگر مي خوانيم: «و ان يرزقني طلب ثاري كم مع امام هدي ظاهر ناطق بالحق منكم؛

خداوند مطالبه خونبهاي شما را همراه امام رهنماي ظاهر كه ناطق به حق از جانب شما است به من روزي گرداند.»

آيا انتقام گري از خون حسين عليه السلام جز اين است كه خط سرخ او ادامه يابد و ما كنار امام عليه السلام به حق، راه او را بپيماييم و با ستمگران و طاغوتيان بجنگيم؟

باز در اين زيارتنامه مي خوانيم: «و ثبت لي قدم صدق عندك مع السحين و اصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين عليه


السلام؛ خدايا گام راستين به من بده و اين گام در پيشگاهت را در راه حسين عليه السلام استوار ساز و همچنين با اصحاب حسين عليه السلام كه خون پاكشان را فداي راه حسين عليه السلام كردند.»

و بالاخره در دعاي زيارت عاشورا مي خوانيم: «اللهم احيني حياة محمد و آل محمد و امتني مماتهم واحشرني في زمرتهم و لا تفرق بيني و بينهم طرفة عين ابدا في الدنيا والاخرة؛

خدايا مرا همچون شيوه ي زندگي محمد صلي الله عليه و آله و دودمان پاكش، زنده بدار و اين چنين بميران و مرا در دين آنان تا آخر عمر قرار بده و مرا هم صف آنها كن و هرگز در دنيا و آخرت به اندازه ي يك چشم به هم زدن، بين من و آنها جدايي نيفكن.»

اين فرازها همه و همه درسهاي سازنده براي ما است كه ما زندگي و مرگ خود را با زندگي و مرگ محمد صلي الله عليه و آله و آلش عليهم السلام هماهنگ سازيم و به اندازه ي يك چشم به هم زدن از خط نظام آنها منحرف نگرديم:

پس از اين مقدمه، اينك نظر شما را به درسهاي سي و پنج گانه زير كه مي توان از عاشوراي خونين حسين عليه السلام و حسينيان آموخت به طور خلاصه جلب مي كنم:

1- امر به معروف و نهي از منكر (كه عامل اصلي قيام امام حسين عليه السلام بود).

2- انتصار و كمك خواهي از مردم، براي بزرگداشت حق و نابودي باطل (و لبيك گفتن به نداي هل من ناصر ينصرني حسين عليه السلام).

3- اتمام حجت، تا انسانها كوركورانه به دام نيفتند.


4- افشاگري بر ضد ظلم و ستمگران و صاحبان زر و زور.

5- نگهباني جدي با تمام وجود از خط نظامهاي الهي.

6- تسليم ظلم نشدن و بيعت نكردن با ظالم.

7- استقامت و پيگيري و پايمردي در راه حق.

8- شجاعت و دوري از ترس (با توجه به اينكه يكي از عوامل بي وفايي مردم كوفه، ترس از لشگر يزيد بود).

9- شهادت طلبي و شهادت قهرمانانه در راه حق، تا آخرين نفس و آخرين رمق.

10- نظم در امور (چنان كه امام حسين عليه السلام با همان نفرات اندك، نظم خاصي در جنگيدن داشتند حتي خندق (سنگر) براي دفاع كندند و...).

11- عدم توجه به نصيحتهاي ظاهري افراد به ظاهر آراسته كه توجه به عمق مفهوم قيام ندارند.

12- ايمان و يقين و تسليم و رضا به تقدير الهي (كه در امام حسين عليه السلام و يارانش چنانكه ذكر كرديم در سطح عالي وجود داشت) و تعهد و حفظ بيعت با امام عليه السلام تا سر حد شهادت.

13- دل نبستن به امور مادي دنيا، كه پله ي نخستين آمادگي براي جنگيدن خالص و كامل است.

14- تصديق به اينكه مرگ شرافتمندانه، آغاز زندگي بزرگ و جاويدان است.

15- بايد براي كوبيدن طاغوتيان، از همه ي امكانات حتي از زن


و فرزند و بچه و نوجوان و پير و جوان استفاده كرد.

16- اصلاح جامعه ي مسلمين.

17- گسترش دادن به قيام و جهاني كردن (چنانكه امام حسين عليه السلام قيامش را از مكه، مركز جهاني اسلام آغاز كرد) و ارتباط دادن آن با قيام مهدي عليه السلام.

18- توبه قهرمانانه و اينكه انسان مي تواند حتي اگر مثل «حر» تا پرتگاه جهنم برود، بازگردد و توبه اش قبول مي شود در صورتي كه توبه حقيقي باشد در يك ساعت، فرمانده ي يزيدي، فرمانده ي حسيني گردد.

19- توجه به «اهم و مهم» و انتخاب اهم (مهمتر) چنانكه امام حسين عليه السلام در روز هشتم ذيحجه، مناسك حج را رها كرد و به كار مهمتر كه رفتن بسوي عراق باشد دست زد.

20- توجه به امتحان الهي و ايستادگي در اين راه.

21- استقرار رابطه تنگانگ و محكم با خداوند بزرگ كه موجب بالا رفتن سطح روحيه ي سلحشوري خواهد شد و اينكه امام حسين عليه السلام شب عاشورا به دعا و مناجات مي پردازد و در روز عاشورا در سخت ترين شرايط نماز مي خواند، براي اين است كه پيوندش با خدا برقرار گردد و در ضمن اين دعاها موجب تسلي خاطر ياران شود.

22- حفظ قانون الهي - چنانكه امام عليه السلام و يارانش هرگز در جنگ با دشمن از حريم قانون الهي تجاوز نكردند، نماز خواندند، آب را بر روي دشمن نبستند و تيرهاي مسموم بسوي دشمن نيفكندند و تا دم مرگ از دستورهاي خدا اطاعت نمودند.


23- هر وقت حق در حال سقوط قرار گرفت، بايد قيام كرد هر چند قدرت مقابل، زياد باشد.

24- اخلاص و كار را تنها براي خدا انجام دادن چنانكه در بعضي از زيارتنامه هاي امام حسين عليه السلام مي خوانيم: «عبدت الله مخلصا؛ تو خدا را از روي اخلاص، پرستش كردي.»

25- رعايت اصول اخلاق (چنانكه در اولين برخورد سپاه حسين عليه السلام با سپاه حر، امام عليه السلام دستور داد به تشنگان دشمن حتي به اسبهاي آنان آب برسانند.

26- امان نامه را رد كردن، مانند حضرت عباس عليه السلام و برادران مادريش و علي اكبر عليه السلام كه پيروي از رهبر را مقدم داشتند و امان دشمن را با قاطعيت رد نمودند.

27- ايثار - تا حدي كه حضرت عباس عليه السلام كنار فرات، آب نياشاميد، با اينكه تشنه بود، به خاطر آنكه رهبرش امام حسين عليه السلام تشنه بود و امام حسين عليه السلام نخستين كسي را كه از بني هاشم بسوي ميدان فرستاد علي اكبر عليه السلام جوان عزيزش بود و....

28- گريه و داد و فرياد بر سر دشمن و نفرين و اظهار تنفر بر دشمن، اما گريه پيام آور نه گريه ذلت، مانند گريه و فرياد بازماندگان امام حسين عليه السلام كه پيام آور و فرياد شورش بر ضد دشمن بود.

29- تفكر و انديشه ي حساب و كتاب قيامت كه موجب گرايش عده اي از سربازان عمر سعد به سپاه امام حسين عليه السلام شد.

30- جهاد و پيكار با تمام ابعادش چنانكه در يكي از زيارتنامه هاي


امام حسين عليه السلام مي خوانيم: «و جاهدت في الله حق جهاده؛ تو در راه خدا، جهاد را آن گونه كه سزاوار است با تمام ابعادش انجام دادي.»

31- رساندن پيام شهيدان، كه بازماندگان عاشورا، به خصوص حضرت امام سجاد عليه السلام و حضرت زينب عليهاالسلام در هر فرصت مناسبي پيام شهيدان را به مردم جهان رساندند.

32- توكل و پيوند به خدا - كه از سخنان امام حسين عليه السلام است: «انت ثقتي في كل حال؛ خدايا تو در همه حال مايه ي اطمينان و آسايش دل من هستي» يعني تا تو با من هستي، حضور دشمن هر قدر زياد باشد مرا تكان نمي دهد و از تصميم خود، متزلزل نمي كند.

33- ذكر خدا و همواره با خدا سخن گفتن - چنانكه امام حسين عليه السلام چنين بود، حتي در سخت ترين شرايط مانند لحظه ي شهادت علي اكبر عليه السلام و علي اصغر عليه السلام و عبدالله بن حسن، به خدا متوجه و از او خواست، كه رحمتش را از دشمن دريغ دارد.

34- شكر و سپاس در هر حال، كه امام حسين عليه السلام آخرين گفتارش با خدا، حمد و سپاس و شكر الهي بود.

35- درس مقاومت تا آنجا كه زينب عليهاالسلام وقتي كه روز يازدهم، بدن پاره پاره ي امام حسين عليه السلام را ديد، متوجه پيامبر صلي الله عليه و آله شد و گفت: «اي رسول خدا صلي الله عليه و آله! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين تو است كه در خون غلطيده...» سپس بهترين بهره برداري را در اين موقع كرد، با دستش بدن امام عليه السلام را بلند كرد و گفت:

خدايا اين قرباني را از آل محمد قبول فرما.»


و در مجلس ابن زياد گفت: «جز خير چيزي نديدم» و به اين ترتيب درس مقاومت و صبر انقلابي و اخلاص را به ما آموخت و بيني دشمنان را به خاك سياه ماليد.

بايد توجه داشت كاري كه حسين عليه السلام انجام داد هنوز در دنيا واقع و انجام نشده است و كسي نمي تواند مثل او باشد، فقط مي تواند درسهايي از روش او بياموزد، به عبارت ديگر: امام حسين عليه السلام روي قله ي بسيار بلندي ايستاده و ما بايد به همواره به سمت آن قله حركت كنيم.

اين است معناي آنچه كه در زيارت عاشورا مي خوانيم:

اللهم اجعل محياي محيا محمد و آل محمد و مماتي ممات محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله؛ خدايا زندگي مرا همچون شيوه ي زندگي محمد عليه السلام و آلش قرار بده، مرگم را نيز چنين كن.

اي حسين! اي بسيار عزيز درگاه خدا، اي آفتاب جهانتاب و روشني بخش انقلاب ناب توحيدي، اگر چه بر اثر كسالت، نتوانستم آن گونه كه سزاوار است، در شأن تو يكي از هزار بگويم، اين تقديرنامه ناچيز را به قلم آوردم و اين نوشتار ناچيز را از اين ناقابل بپذير و از خدا بخواه مردم مسلمان به ماهيت قيام تو آگاه شوند و همه ي جهان را در پرتو آن تحت پرچم اسلام ناب درآورند.

الحمد لله رب العالمين

(پايان)


پاورقي

[1] تفسير صافي، ج 1، ص 51 (ذيل آيه 21 آل عمران).

[2] الاوائل، ص 334، به نقل از خرائج راوندي - امام موسي بن جعفر (ع) از پدران خود از پيامبر (ص) نقل کردند که آن حضرت فرمود: «نخستين کسي که با دشمن جنگيد ابراهيم (ع) بود و حضرت لوط را که اسير روميان شده بود با جنگ خود آزاد ساخت.».