بازگشت

دو نمونه از بزرگواري و سخاوت امام حسين


1- انس بن مالك مي گويد: در حضور امام حسين عليه السلام بودم، كنيزي از آن حضرت بر او وارد شد و يك شاخه ي گلي به او هديه كرد، حضرت عليه السلام به او فرمود: «تو در راه خدا آزاد هستي.»

من عرض كردم: او تنها يك شاخه ي گل كه چندان ارزشي ندارد، به خدمت شما آوردم، شما او را به خاطر همين، آزاد كردي؟ فرمود: خداوند ما را چنين تربيت فرموده آنجا كه در قرآن مي فرمايد:

و اذا حييتم بتحية فحيوا باحسن منها اوردوها؛ هنگامي كه كسي به شما تحيت گويد، پاسخ او را به طور بهتر دهيد يا (لااقل) به همان گونه پاسخ گوييد. [1] .

و بهتر از آن شاخه ي گل، آزاد كردن او است. [2] .

2- از سخنان امام حسين عليه السلام است كه فرمود: نزد من صحيح است كه پيامبر فرمود: «بهترين اعمال بعد از نماز، خوشحال كردن مؤمن است به چيزي كه حرام نباشد و من غلامي را ديدم، به سگي غذا مي دهد، گفتم: چرا اين كار را مي كني؟ گفت: «اي فرزند رسول خدا من اندوهگين هستم، خواهان شادي با شاد كردن اين سگ را دارم، زيرا سرپرست من يك نفر يهودي است.» (و اندوهم از اين جهت است.)

امام حسين عليه السلام نزد آن يهودي رفت و آن غلام را به دويست دينار


خريد، يهودي پول را نگرفت و گفت: اين غلام را به فداي قدمهاي تو به تو بخشيدم و اين بوستان مال او باشد و مبلغي پول هم اجازه بدهيد به شما بدهم.

امام حسين عليه السلام فرمود: «من به تو مبلغي پول مي دهم.» يهودي آن مبلغ را پذيرفت و به غلام داد.

امام حسين عليه السلام فرمود: «غلام را آزاد كردم و همه ي اين اموال را به او بخشيدم.»

همسر آن يهودي (آن چنان مجذوب محبت حسين عليه السلام شده بود كه) گفت: من اسلام را پذيرفتم و مهريه ام را به شوهرم بخشيدم، شوهرش گفت: من نيز اسلام را پذيرفتم و اين خانه را به همسرم دادم. [3] .

به اين ترتيب مي بينيم در پرتو اخلاقي و نيك امام آن همه كارهاي نيك انجام گرفت.


پاورقي

[1] نساء / 86.

[2] بحار، ج 44، ص 195.

[3] بحار، ج 44، ص 194.