بازگشت

گريه ي امام و دعاي او براي يك رزمنده پير


انس بن حارث كاهلي در كربلا در روز عاشورا پيرمرد سالخورده بود، او از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله بود و در جنگ بدر و حنين شركت داشت، در روز عاشورا از امام حسين عليه السلام اجازه ي رفتن به ميدان گرفت، امام اجازه داد، او با شور و شوق، عمامه اش را از سرش گرفت و به كمرش بست، ابروانش را كه بر اثر پيري روي چشمش افتاده بود نيز با دستمالي بالا آورد و بست تا مانع ديدنش نگردد.

وقتي امام اين حال را از او ديد، منقلب شد و بي اختيار قطرات


اشك ديدگانش از گونه هايش سرازير شد، خطاب به او فرمود: «شكرالله سعيك يا شيخ؛ خداوند عمل تو را به بهترين وجه قبول و تقدير كند اي پير.»

انس با آن پيري به ميدان رزم رفت و با دشمنان جنگيد و پس از كشتن هيجده نفر از دشمن، شربت شيرين شهادت او را نوشيد. [1] .

امام حسين عليه السلام در روز عاشورا خطاب به ياران فرمود: شكيبايي كنيد اي فرزندان بزرگواران، مرگ تنها پلي است كه شما را از ناراحتيها و رنجها به باغهاي وسيع بهشت و نعمتهاي جاودان آن منتقل مي كند، كداميك از شما از انتقال از زندان به قصر ناراحتيد؟ و اما مرگ نسبت به دشمنان شما همانند اين است كه شخصي را از قصري به زندان عذاب منتقل كنند، پدرم از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل فرمود كه: «دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است و مرگ پل مؤمنان به باغهاي بهشت و پل دشمنان به جهنم است. [2] .


پاورقي

[1] مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 219.

[2] معاني‏الاخبار، ص 289.