بازگشت

پاسخ به يك سؤال يا اشكال (در مورد آيه ي هلاكت)


از ديرباز تاكنون دشمنان آگاه، براي ضربه زدن به نهضتهاي الهي و يا دوستان نادان بر اثر پيش داوريهاي بي اعتبار خود و يا عدم توجه، با اينكه حسن نيت دارند، آيه ي معروف «و لا تلقوا بايديكم الي التهلكة؛ خود را به دست خود به هلاكت نيفكنيد.» [1] را دست آويز قرار داده و به رخ مي كشند و با بي توجهي عمدي يا غير عمدي به آيات بسيار در مورد جهاد و امر به معروف و نهي از منكر، تنها با آيه ي فوق، ايجاد اشكال يا سؤال مي كنند.


تا آنجا كه حتي اين مطلب به بعضي از مفسران بسيار عاليمقام راه يافته و آن، مرحوم علامه طبرسي (رضوان الله عليه) است كه در ذيل اين آيه مطالبي عنوان كرده و در آخر فرموده: «اگر كسي ماجراي پيكار و مبارزه ي امام حسين عليه السلام را در برابر عقيده ي ما، مثال بزند كه او تنها (با عده ي كم) جنگيد، در پاسخ گوييم، قيام حسين عليه السلام دو احتمال دارد: 1- امام گمان مي كرد، دشمنان او را به خاطر مقامي كه نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله دارد نمي كشند 2- اگر با آنها جنگ نمي كرد، او را همچون پسر عمويش حضرت مسلم عليه السلام بي دفاع مي كشتند. [2] .

او جنگي را كه توأم با عزت و شكوه است برگزيد. [3] .

در پاسخ به اين سؤال، و اين دو احتمال علامه طبرسي (ره) مي گوييم:

در مورد احتمال اول: روايات بسيار داريم كه شخص حسين عليه السلام به شهادتش آگاهي داشت و در موارد متعدد از آن خبر داد، به علاوه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام و پيامبران سابق از آن خبر مي دادند، از اين گذشت طبق روايات متعدد همه ي امامان معصوم عليهم السلام به آنچه كه بر آنها


واقع مي شد، قبلا آگاه بودند و حتي عالم به «ما كان و ما يكون» بودند. [4] .

و در مورد احتمال دوم: خود ايشان، جواب خود را داده است و آن اينكه او خواست (در راه كلمه ي حق و ابطال باطل) با عزت و شكوه بجنگد و كشته شود (بنابراين، اين كشته شدن، خود را به هلاكت انداختن نيست.)

به هر حال براي مسلماناني كه بينش قرآني دارند و روش پيامبر صلي الله عليه و آله را به طور عميق بررسي كرده اند، مطلب روشن است و نيازي به گسترش بحث نيست [5] و خود عمل حسين عليه السلام و ياران او و عمل مبارزاني چون ابوذر، مالك اشتر، حجر بن عدي، زيد بن امام سجاد عليه السلام يحيي بن زيد، حسين بن علي شهيد فخ و دهها نفر ديگر، بهترين دليل بر اين است كه اين گونه جنگيدن در راه امر به معروف و نهي از منكر، كرامت و شرف است نه القاء خود به هلاكت.

چنان كه امام سجاد عليه السلام در مجلس ابن زياد هنگامي كه از جانب او تهديد به قتل شد فرمود:

ابا القتل تهددني يابن زياد اما علمت ان القتل لنا عادة و كرامتنا الشهادة؛ اي فرزند زياد! آيا مرا به كشته شدن تهديد مي كني؟ آيا نمي داني كه كشته


شدن عادت ما است و شهادت براي ما سرفرازي و كرامت ما است.» [6] .

به علاوه اصلا آيه ي مذكور، مربوط به جهاد با جان نيست، بلكه همان گونه كه آغاز آيه نشان مي دهد مربوط به انفاق است و اصل آيه اين است:

و انفقوا في سبيل الله و لا تلقوا بايديكم الي التهلكة و احسنوا ان الله يحب المحسنين؛ در راه خدا انفاق كنيد و خود را با دست خود به هلاكت نيفكنيد و نيكي كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست مي دارد.

منظور اين است كه انفاق را ترك نكنيد كه در اين صورت دستخوش هلاكت اجتماعي نشويد و يا در انفاق، افراط و اسراف نكنيد و در نتيجه خودتان تهيدست و درمانده گرديد، چنانكه فريب به اين تفسير از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:

فلو ان رجلا انفق ما في يديه في سبيل الله، ما كان احسن و لا وفق لقوله سبحانه: و لا تلقوا بايديكم الي التهلكة و احسنوا ان الله يحب المحسنين؛ پس هرگاه مردي آنچه در دست دارد و در راه خدا اتفاق


كند، كار نيك انجام نداده و عملش موافق فرموده ي خداوند در قرآن نيست كه مي فرمايد: و خود را با دست خود به هلاكت نيفكنيد و نيكي كنيد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

يعني خداوند آنان را كه راه ميانه (نه افراط و نه تفريط) را مي روند دوست دارد. [7] .


پاورقي

[1] بقره / 195.

[2] با اينکه حضرت مسلم (ع) نيز جنگ قهرمانانه کرد و بسياري از دشمن را به هلاکت رساند، آنگاه دستگير شد و بي‏دفاع به شهادت رسيد و مبارزات او در کوفه، طلوع انفجار قيام و سرزدن نور ولايت بر ستيغ بلند انقلاب حسيني بود، با توجه به اينکه به عنوان نماينده‏ي مورد اطمينان امام حسين (ع) از سوي آن حضرت به سوي کوفه روانه شده بود.

[3] اقتباس از مجمع‏البيان، ج 2، ص 289.

[4] در اين باره به اصول کافي، ج 1، ص 258 ، 255 ، 221 ، 192 و 260 مراجعه شود.

[5] و براي غير مسلمانان نيز با توجه به ظلم و طغيان يزيد و حکم عقل به مبارزه با او، روشن خواهد بود.

[6] اعلام‏الوري، ص 248.

[7] مجمع‏البيان، ج 2، ص 289.