بازگشت

قيام آگاهانه ي حسين


از مطالب مهمي كه تذكر آن لازم مي باشد اين است كه:

1- قيام حسين عليه السلام كاملا آگاهانه و بر اساس اصول روشن اسلام ناب محمد صلي الله عليه و آله بود و حضرت با توجه كامل به همه ي جوانب، به اين نهضت اقدام كرد.

2- قيام او «انفجار ناآگاهانه و ناگهاني» (آن گونه كه كمونيستها در تحليلهاي خود مي گويند) نبود.

3- قيام او كوركورانه، آن گونه كه از قديم و نديم از حلقوم بعضيها تراوش مي كند و گاهي به شعر مولانا استناد مي كنند كه:




هين مرو گستاخ در دشت بلا

هين مران كورانه اندر كربلا [1] .

نبود و چنين قضاوتي كه درباره ي نهضت امام حسين عليه السلام، (آن نهضتي كه در مورد قبول پيامبران بوده و حوادث عصر پيامبري صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام به طور روشن آن را تأييد مي كنند) فرسخها از داوري حق به دور است.

4- امام حسين عليه السلام به خوبي مي دانست، كه در مسير نهضت به شهادت مي رسد و قيامش به ظاهر و در كوتاه مدت، ناكام مي ماند، ولي در عين حال به آن اقدام جدي و قاطع كرد و هيچ گونه شك و ترديدي به خود راه نداد، زيرا او قيام و شهادتش را يكي از مراتب نهي از منكر مي دانست و به خوبي دريافته بود كه چنين قيامي احياگر آيين اسلام بوده و موجب رسوايي بني اميه و نابودي بدعتها در دراز مدت خواهد شد.


همه چيز از جمله اخباري كه از كوفه مي رسيد، نشان مي داد كه امام حسين عليه السلام با گروه اندك در برابر سپاهيان بسيار دشمن، نمي تواند در ظاهر پيروز شود. در عين حال به آن اقدام نمود. بنابراين قيام او به طور كامل، از روي بينش و درايت عميق اسلامي بود.

گويا دستهاي مرموزي در هر عصر، براي كمرنگ نمودن قيام جهاني و عميق امام حسين عليه السلام در جريان بوده و هست تا با القائات انحرافي، مردم و مستضعفان را از ماهيت نهضت عظيم امام حسين عليه السلام دور و بي خبر نگهدارند و با اين كار، به اربابان مستكبر خود، خوش خدمتي كنند.

چنانكه متفكران و دانشمندان با انصاف بزرگ جهان از مسلمانان و غير آنها بر اين مطلب تصريح كرده اند تا آنجا كه:

«مسيو ماربين» نويسنده و دانشمند مشهور آلماني در اين باره مي گويد: «در ظاهر يزيد، حسين عليه السلام و انصارش را كشت، اما در باطن حسين عليه السلام يزيد و همه ي بني اميه را بدتر از هزار بار كشت، يزيد آنها را يك روز و امام حسين عليه السلام او و طرفدارانش را تا ابد و هر روز كشت.» [2] .

«سيد قطب» دانشمند و متفكر اسلام شناس و معروف مصري مي نويسد:

«آيا نهضت حسين عليه السلام پيروزي بود يا شكست؟ در دايره و مقياس كوچك، شكست بود، ولي در جهان حقيقت فروزان و در مقياس


وسيع، پيروزي بود، چه بسيار از انسانهايي كه براي آنها ممكن نبود تا عقيده و دعوتشان را پيروز كنند، هر چند هزار سال مي زيستند، ولي حسين عليه السلام عقيده و دعوتش را با شهادتش پيروز كرد، خطبه ي آخر حسين عليه السلام كه آن را با خونش امضا كرد، براي هميشه موجب حركت و تحول توده هاي مردم گرديد و خط زرين و طولاني صحيح تاريخ را ترسيم كرد.» [3] .

عباس عقاد، نويسنده معروف جهان عرب مي نويسد:

«آثار كوبنده اي كه قيام حسين عليه السلام به جاي گذاشت و موجب نابودي طاغوتيان به دست آزادگان شد، بسيار است. و حكومت جائر و وسيع (امويان) از نظر زمان و مكان، بر اثر قيام يك نفر، در يك روز (عاشورا) به هم ريخت و نابود شد، زيرا شيعيان و آزادگان، همواره خواهان هدف حسين بن علي عليه السلام بودند و آن را دنبال كردند. و اذا بالغالب في يوم كربلا اخسر من المغلوب؛ در نتيجه: خسارت و ضايعات پيروزي ظاهري دشمنان، در روز عاشورا و در كربلا، بسيار زيادتر از خسارت شكست خوردگان ظاهري حسينيان بوده است.» [4] .

در ختام چه بهتر كه از بيابات متفكر شهيد، آيت الله مطهري بهره مند شويم كه مي نويسد:

«امام حسين عليه السلام به واسطه ي شخصيت عاليقدرش، به واسطه


شهادت قهرمانانه اش، مالك قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است، اگر رهبران مذهبي بتوانند از اين مخزن عظيم در جهت شكل دادن و همرنگ كردن و هم احساس كردن روحها، با روح عظيم حسيني بهره برداري صحيح كنند، جهان اصلاح خواهد شد. [5] .

نتيجه اينكه: قيام امام حسين عليه السلام آگاهانه و بر اساس بينش قرآني و اسلامي بود و فلسفه ي آن براندازي طاغوت و تثبيت حكومت - الله بود، كه مفهوم «لا اله الا الله» است همه ي پيروان حق و حسينيان بايد چنين بينديشند و در چنين خطي حركت نمايند، زيرا عروةالوثقي (رشته محكم نجات) در همين است، چنان كه اين مطلب در قرآن، آيه 256 سوره بقره آمده آنجا كه مي خوانيم:

«فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقي لاانفصام لها؛

كسي كه به طاغوت (بت، شيطان و يا هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره ي محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست.»


پاورقي

[1] ديوان مثنوي به خط ميرخاني، ص 222، دفتر سوم. در بعضي از نسخه‏هاي مثنوي چنين آمده:



کورکورانه مرو در کربلا

تا نيفتي چون حسين اندر بلا



از گفتار استاد محمدتقي جعفر در شرح خود بر مثنوي، که از مولانا دفاع کرده، اين طور استفاده مي‏شود:

«منظور او اين است که بدون تحصيل و آمادگي و استقامت قبلي، به سوي حوادث سخت، حرکت نکن» و منظور از واژه‏ي «کربلا» معني لغوي آن است، يعني دشت پر از حوادث تلخ و اندوهبار، بنابراين جلال‏الدين مولانا به هيچ وجه به سرور آزادگان امام حسين (ع) اهانت ننموده است (اقتباس از تفسير و نقد و تحليل مثنوي، ج 6، ص 451 و 452). به هر حال اين دفاع، صحيح باشد يا ناصحيح، از حلقوم بعضي تراوش مي‏کند که حرکت امام حسين (ع) ناآگاهانه بوده است.

[2] سياسة الحسينية، از علامه کاشف‏الغطاء، ص 24.

[3] تفسير في ظلال القرآن، ج، ص 189.

[4] ابوالشهداء نوشته‏ي عقاد، ص 181.

[5] قيام و انقلاب حضرت مهدي (عج)، از استاد: مرتضي مطهري.