بازگشت

شهادت جانسوز عبدالله بن حسن


امام حسين عليه السلام بر اثر خونريزي زياد، ديگر نمي توانست بايستد، بر زمين نشست. صدا زد: «آيا كسي هست كه از حرم رسول خدا صلي الله عليه و آله حمايت كند؟!»

عبدالله فرزند امام حسن عليه السلام كه حدود نه سال بيشتر نداشت چون حال عمويش را چنين يافت، به سوي عمويش پريد تا او را كمك كند، دشمني به پيش آمده بود كه به امام عليه السلام ضربت بزند عبدالله به او فرمود: «اي فرزند زن ناپاك، آيا عمويم را مي زني؟»

آن ستمگر بي رحم، به حسين عليه السلام حمله كرد، عبدالله دستهايش را سپر عمو قرار داد و دستهايش قطع گرديد و در آغوش عمو بر اثر اصابت تير سه شعبه حرمله، به لقاي خدا پيوست، مادرش از خيمه بيرون آمد و فرياد مي زد «اي واي فرزندم، اي واي نور چشمانم.» [1] .


پاورقي

[1] معالي السبطين، ج 1، ص 464.