بازگشت

روحيه ارجمند و شجاعت حسين


از شجاعت حسين عليه السلام اينكه: وقتي تنها مي جنگيد، مكرر دشمن را به مبارزه دعوت مي كرد و از آنها هزار و نهصد و پنجاه نفر را به هلاكت رساند و بسياري را مجروح ساخت.

عمر سعد به سپاه خود گفت: «واي بر شما آيا مي دانيد با چه كسي جنگ مي كنيد اين پسر قتال عرب (دلاور جهان بشريت علي عليه السلام) است، از هر سو به او حمله كنيد.»

حميد بن مسلم يكي از حاضران درمورد روحيه ي آن حضرت مي گويد:

فوالله ما رأيت مكثورا قط قد قل ولده و اهل بيته


و صحبه اربط جأسا منه...؛ سوگند به خدا هرگز شخص مصيبت زده و گرفتاري را كه فرزند و خويشان و اصحابش كشته شده باشند، ولي اين چنين مانند حسين عليه السلام داراي قوت قلب و خلل ناپذير باشد نديده بودم، چون پيادگان به او حمله مي كردند، او با شمشير بر آنها حمله مي كرد و آنها را از راست و چپ مانند گله روباه در برابر حمله ي شير، مي گريختند.»

آري سپاه دشمن در برابر حمله هاي امام عليه السلام مانند ملخ بهم مي ريخت، امام عليه السلام حمله مي كرد و سپس به پايگاه خود برمي گشت و مي فرمود:

«لا حول و لا قوة الا بالله العظيم.» [1] .

هلال بن نافع مي گويد: «به حسين عليه السلام مي نگريستم كه در لحظه هاي آخر عمرش بود، سوگند به خدا كسي را آغشته به خون، نيكوتر از او و نه نورانيتر از او نديدم، نور صورت او و شكوه منظر او، مرا از فكر امور ديگر غافل كرده بود و در اين حال برايش در جستجوي آب بودم و در دل هيچكس رحم نبود كه برايش آب بياورد.» [2] .


از رجزها و شعارهاي امام حسين عليه السلام هنگام جنگيدن اين بود:



«الموت اولي من ركوب العار

والعار اولي من دخول النار



انا الحسين بن علي اليت ان لا انثني

احمي عيالات ابي، ام علي دين النبي؛



مرگ بهتر از پذيرفتن ننگ است و پذيرفتن ننگ بهتر از قبول آتش [3] من حسين بن علي عليه السلام هستم، سوگند ياد كرده ام كه در مقابل دشمن سر فرود نياورم، من از اهل و عيال پدرم، حمايت مي كنم و در راه آيين پيامبر صلي الله عليه و آله كشته شدن را مي پذيرم.»

سپس به سوي خيمه ها آمد، آخرين وداع را نمود و به ميدان شتافت، گويي پدرش علي عليه السلام به ميدان آمده، با آن همه مصائب، همچنان از هر سو مي جنگيد، تا اينكه: ضعف، او را فرا گرفت، در كنار ايستاد تا اندكي استراحت كند، ظالمي سنگي به سوي او انداخت، آن سنگ بر پيشانيش خورد و خون به صورتش جاري شد، دامنش را بلند كرد كه خون صورت و چشمش را پاك كند، ظالم ديگري نزديك


قلبش را هدف تير سه شعبه قرار داد، تير به آنجا اصابت كرد و امام عليه السلام آن را از پشت سر بيرون آورد.

خون آنجا را مي گرفت و به طرف آسمان مي پاشيد و عرض مي كرد: «چون براي خدا است تحملش آسان است.»


پاورقي

[1] بحار، ج 44، ص 50 - لهوف، ص 119.

[2] اعيان‏الشيعه، ط جديد، ج 1، ص 160 - لهوف، ص 128- يادآوري اين نکته که لازم است که امام حسين (ع) هنگام ظهر با ياراني که مانده بود، نماز ظهر خواند که اين نماز در واقع پرشکوهترين نماز تايخ اسلام بوده است.

[3] معني مصرع دوم ظاهرا اين است «اگر انسان در ظاهر پيش مردم دنياپرست شکست بخورد بهتر از آن است که زير بار ظلم رفته و در نتيجه اهل جهنم شود» و اين شبيه سخن علي (ع) در نامه‏اي به معاويه است که فرمود: «و ما علي المسلم من غضاضة من ان يکون مظلما ما لم يکن شاکا في دينه و لا مرتابا بيقنه: اين براي يک مسلمان نقص نيست که مظلوم واقع شود مادام که در دين خدا شک نکند و در يقينش، ترديد ننمايد» (نهج‏البلاغه، نامه‏ي 28).