بازگشت

امام حسين در ميدان


امام تنها ماند، به سوي خيام آمد و با همه خداحافظي كرد، هنگامي كه كودك شيرخوارش علي اصغر عليه السلام را گرفت و با او وداع كند، او را به دست گرفت و به ميدان آمد تا براي او آب بگيرد، هنوز سخن امام عليه السلام با دشمن تمام نشده بود كه حرمله ي سنگدل، گلوي علي اصغر عليه السلام را هدف تير قرار داد به گونه اي كه سر آن كودك ذبح شد و در حالي كه آغوش حسين عليه السلام پر پر مي زد، به شهادت رسيد.

امام عليه السلام خون گلوي او را مي گرفت و به طرف آسمان مي پاشيد. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «قطره اي از خون آن كودك به زمين نريخت.» [1] .

اين مصيبت جانسوز براي حسين عليه السلام بسيار طاقت فرسا بود، اما مي فرمود: «هون ما انزل بي انه بعين الله تعالي؛ چون در راه خدا است


آنچه بر من مي رسد، آسان است.»

در فرازي از زيارت ناحيه ي مقدسه، امام زمان عليه السلام چنين مي گويد: «سالم بر كودك شيرخوار، عبدالله (يا علي اصغر) كه هدف تير قرار گرفت و در آغوش پدر سرش جدا شد، خونش به آسمان رفت. خداوند، لعنت كند حرملة بن كاهل اسدي را كه به سوي او تير انداخت.» [2] .

سپس امام حسين عليه السلام در حالي كه بر شمشيرش تكيه داده بود و دل از دنيا كنده بود، به ميدان آمد و به دشمن حمله كرد و همچنان كه ناحيه راست و چپ و قلب لشگر دشمن حمله مي كرد و آن كوردلان بي صفت را مثل برگ خزان بر زمين مي ريخت.


پاورقي

[1] اقتباس از مقتل‏الحسين مقرم، ص 286 تا 331.

[2] بحار، ج 45، ص 73.