بازگشت

اتمام حجت و معرفي خود


سپس امام عليه السلام در برابر صف دشمن ايستاد و سخنراني كرد، در اين سخنراني پس از حمد و ثنا، خود را به آنها شناسانيد و حجت را بر دشمن تمام كرد و فرمود:

«اي بندگان خدا! از خدا بترسيد و پرهيزكار باشيد، از دنياپرستي دوري كنيد، چرا كه اگر دنيا براي بقاء و دوام آفريده شده بود، پيامبران شايسته تر به ماندن بودند، ولي خداوند دنيا را براي فنا آفريده، تازه اش كهنه مي شود، نعمتش نابود و شاديش اندوه مي گردد، تقوي پيشه كنيد كه بهترين توشه، تقوي است...»

اي مردم! به وجدان خود مراجعه كنيد، ببينيد آيا كشتن من


و بي احترامي به حريم من براي شما روا است؟ آيا من پسر دختر پيامبر صلي الله عليه و آله نيستم؟ آيا من پسر وصي و پسرعموي پيامبر صلي الله عليه و آله و اولين مؤمن و تصديق كننده ي اسلام، نيستم؟ آيا حمزه ي سيدالشهداء عليه السلام عموي پدرم نيست، آيا جعفر طيار عمويم نيست؟ آيا اين خبر به شما نرسيده كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: حسن و حسين عليهماالسلام دو آقاي جوانان بهشتند؟

اگر شما آنچه را تصديق مي كنيد، كه حق مي گويم و سوگند به خدا هرگز دروغ نگفته ام در اين صورت (نتيجه ي جنگ با من) عذاب الهي است..

و اگر مرا تكذيب مي كنيد در ميان شما افرادي مثل جابر بن عبدالله انصاري، ابو سعيد خدري، سهل بن سهل ساعدي، زيد بن ارقم و انس بن مالك هستند (كه از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله) بودند از آنها در مورد من سؤال كنيد، كه آيا اين سخن را كه (من و برادرم دو آقاي جوانان بهشت هستيم) از روسل خدا صلي الله عليه و آله شنيده ايد، اگر به شما گفتند شنيده ايم، همين دليل است كه شما را از كشتن من بازدارد».

سخن امام عليه السلام كه به اينجا رسيد، شمر سخن ناروايي گفت، حبيب بن مظاهر پاسخ او را داد، امام عليه السلام باز به سخن خود ادامه داد. شخصي از دشمن به نام «قيس بن اشعث» خطاب به امام عليه السلام گفت: به فرمان پسرعمويت؟ (ابن زياد) باش، كسي به تو كاري ندارد.»

امام عليه السلام فرمود:

لا والله لا اعطيهم بيدي اعطاء الذليل و لا افر فرار


العبيد، عبادالله اني عذت بربي و ربكم ان ترجمون، اعوذ بربي و ربكم من كل متكبر لا يؤمن بيوم الحساب؛ نه به خدا سوگند، نه دست ذلت بر دست دشمنان مي گذارم و نه همچون بردگان از صحنه ي جنگ و از برابر دشمن فرار مي كنم، اي بندگان خدا من پناه مي برم به خدا از اينكه (بر اثر دشمني با من) سنگ بر شما ببارد و پناه مي برم به پروردگارم و به پروردگار شما از هر متكبر و خودسري كه ايمان به روز حساب و قيامت ندارد. [1] .

امام حسين عليه السلام سخنان و خطبه هاي ديگري نيز ايراد فرمود. يارانش نيز مانند: زهير بن قين، برير بن خضير سخنراني كردند.


پاورقي

[1] مقتل‏الحسين مقرم، ص 275.