بازگشت

بررسي ميدان در اواخر شب عاشورا


نيمه هاي شب عاشورا، حسين عليه السلام تنها از خيمه بيرون آمد و به طرف بيابان رفت تا ميدان دفاع را از نزديك ببيند و نقشه ي جنگ را از قبل دانسته باشد، يكي از اصحاب به نام «نافع بن هلال» پشت سر امام عليه السلام براه افتاد، امام عليه السلام متوجه او شد و به او فرمود: چرا از خيمه بيرون آمدي؟ او گفت: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله ترسيدم كه مبادا از ناحيه ي دشمن به سوي شما گزندي برسد. امام عليه السلام فرمود: بيرون آمدم تا ميدان را از نزديك ببينم و راههاي حمله و هجوم خود و دشمن را بررسي كنم، سپس با نافع بازگشتند.

امام عليه السلام به نافع فرمود: «بيا از بين اين دو كوه مقابل، برو خود را نجات بده.» نافع روي پاي امام افتاد و بوسيد و عرض كرد: «مادرم به عزايم بنشيند، سوگند به خدايي كه همياري تو را بر من منت گذاشت، از تو جدا نشوم تا در راهت كشته و پاره پاره شوم.»