بازگشت

برخورد كاروان حسين با سپاه حر


وقتي كه خبر حركت امام حسين عليه السلام به سوي عراق به كوف رسيد، عبيدالله بن زياد، نماينده ي خونخوار يزيد در كوفه و عراق، تصميم


سخت گرفت كه نگذرد امام حسين عليه السلام وارد كوفه گردد، بلكه سر راه، هر جا كه باشد، جلو امام حسين عليه السلام و يارانش را بگيرد.

او شب و روز در فكر آماده كردن سپاه با آخرين تجهيزات جنگي آن روز بود، سپاهيان را گردان به گردان به سوي كربلا فرستاد، كه بعضي جمع سپاه ابن زياد را سي هزار نفر نوشته اند و بعضي گويند: در روز ششم محرم غير از سپاه حر بيست هزار نفر در كربلا بوده اند. [1] .

كمترين عددي كه نوشته اند ابن زياد فرستاده، دوازده هزار نفر به ترتيب زير است:

1- حر با 1000 نفر.

2- عمر سعد با 4000 نفر.

3- عبدالله تميمي با 1000 نفر.

4- شبث بن ربعي با 1000 نفر.

5- محمد بن اشعث با 1000 نفر.

6- شمر بن ذي الجوشن با 4000 نفر.

كاروان حسيني عليه السلام شب را در منزلگاه «شراف» به سر بردند، بامداد امام عليه السلام دستور داد ظروف و مشكها را پر از آب كرده و به راه خود ادامه دهند. در آن روز وقتي نزديك ظهر شد، مردي از همراهان تكبير گفت، امام فرمود: چرا تكبير مي گويي؟


او گفت: نخلستانهاي كوفه ديده مي شود، كساني كه به راه آشنا بودند، گفتند: اينجا كجا و كوفه كجا، خوب به راه نگاه كردند، فهميدند كه لشگر مجهزي غرق در اسلحه به پيش مي آيد، سر نيزه هاي آنها، از دور همچون درختهاي خرما ديده مي شود، امام عليه السلام فرمود: آري سپاه مجهزي به پيش مي آيد، در اين هنگام با اصحاب به مشورت پرداختند كه در برابر سپاه زياد دشمن در كجا سنگر بگيرند، آنها گفتند: در همين نزديكي از ناحيه ي چپ قريه ي «ذوحسم» خوب است، امام حسين عليه السلام و كاروان به آنجا رفته و بي درنگ خيمه هاي خود را برپا كرده و آماده ي دفاع شدند.

طولي نكشيد كه سپاه هزار نفري به فرماندهي حر بن يزيد رياحي، غرق در اسلحه به سر رسيدند، اما ملعوم بود كه فعلا قصد جنگ ندارند، امام عليه السلام آثار تشنگي و رنج فراوان را از قيافه هاي آنها مشاهده كرد، فرمود: آنها و حيواناتشان را سيراب كنند، به دستور آن حضرت تا آخرين نفر آنها را آب دادند... [2] .


پاورقي

[1] مقتل‏الحسين مقرم، ص 239- مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 215.

[2] مقتل‏الحسين مقرم، ص 213- نفس‏المهموم، ص 93.