بازگشت

گفتار امام حسين در شهادت اين دو پيشتاز


كاروان حسين عليه السلام با روحيه اي سرشار از توكل و سلحشوري بسوي كوفه رهسپار بودند و منزل به منزل پيش مي آمدند، تا به منزلگاه «زباله» رسيدند، در اين محل بود كه امام حسين عليه السلام خبر شهادت و چگونگي شهادت قهرمانانه ي عبدالله بن يقطر را شنيد و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون؛ همه ما از آن خداييم، و بسوي او مي رويم.» سپس نامه اي درآورد و به همراهان نشان داد، آنگاه چنين فرمود:

«اما بعد: خبر بسيار جانگدازي به ما رسيد، خبر شهادت مسلم و هاني و عبدالله بن يقطر، طرفداران ما را سركوب كرده اند، هر كس با ما است بماند وگرنه از همين جا هر جا مي خواهد برود.»

در حقيقت امام از اين اخبار دريافت كه موضوع جنگ و شهادت در كار است، بايد با نيتي استوار راه پيشتازان شهيد را دنبال كرد. آري خون سرخ آنها حسين و حسينيان را براي پيكار با طاغوتيان، مصمم تر و ماده تر ساخت، نه اينكه موجب وحشت و ترسشان گردد و اين پيشنهاد امام براي آن بود كه: آنان كه آماده ي جنگ و شهادت نيستند، هر جا مي روند بروند، اين راه، راه جانبازي و فداكاري است، نه راه ملاحظه كاري و سستي!

اما كاروان با نيتي استوارتر و قويتر به پيش مي تاختند و قدم به قدم


از اخبار كوفه مطلع مي شدند، در ميان پيشتازان امام حسين عليه السلام به ياد «قيس بن مسهر» افتاد كه آيا جريان او به كجا رسيد؟

وقتي كه كاروان به روستاهاي «عذيب الهجانات» نزديك قادسيه رسيد، پنج نفر از وفاداران به امام حسين عليه السلام كه شخصيت معروف «طرماح بن عدي» راهنمايشان بود، از كوفه بيرون آمده بودند و خود را به امام حسين عليه السلام براي ياري آن حضرت رساندند، امام اوضاع كوفه را از آنها پرسيد، آنها ماجرا را بيان كردند، امام از آنها پرسيد: از «قيس» (سفير قهرمان) چه خبر؟

آنها ماجراي دلاوري و شهادت قهرمانانه ي او را توضيح دادند، بي اختيار قطرات اشك از چشمان امام حسين عليه السلام سرازير شد و در حالي كه گريه گلويش را گرفته بود، اين آيه را خواند:

من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا؛ در ميان مؤمنان مرداني هستند كه پاي عهد و پيمان خود با خدا به درستي ايستادند، بعضي از آنها به عهد خود وفا كردند (شهيد شدند) و بعضي چشم به راه شهادتند و عهد و پيمان خود را هيچ گونه تغيير ندادند. [1] .

سپس دست به سوي آسمان دراز نمود و عرض كرد:


«خداوندا! ما و اين شهيدان را وارد بهشت گردان و ما را با هم در پرتو رحمتت و در پناه لطف و پاداش مخصوصت قرار بده.»

به اين ترتيب، دو سفير رشيد و شجاع امام حسين عليه السلام تا سر حد شهادت در راه امام پيش رفتند و امام عليه السلام از آنها ياد كرد و از فداكاري و جانبازي آنها تقدير نمود.

اما اين اخبار نه تنها امام حسين عليه السلام و همراهان را نترسانيد، بلكه آنها به حيات جاودان كه در سايه ي مرگ سرخ در راه خدا است، شيفته تر شدند و شوق شكستن قفس تن و گسستن بندهاي زندان خاك را بيشتر پيدا كردند. [2] .

آري حسين عليه السلام همواره از تعهد و پيمان سخن مي گفت، به اميد آنكه همه ي ما مسلمانان متعهد و وفادار به پيمان الهي باشيم.


پاورقي

[1] احزاب - 23.

[2] در تنظيم اين فراز تاريخي از کتابهاي زير اقتباس و استفاده شده است: قاموس الرجال، ج 6 و 7 - مقتل الحسين مقرم، ص 218 و 204 و 220 و 221 - تنقيح‏المقال مامقاني، ج 2- ارشاد مفيد، ص 190 و 197 - سفير الحسين (ع)، ص 127.