بازگشت

حضرت مسلم در خانه طوعه و جنگ او


حضرت مسلم عليه السلام روز به روز مكان خود را عوض مي كرد، تا كسي نداند او كجاست، سرانجام آن حضرت تنها ماند و در خانه ي مهربان و شجاعي به نام «طوعه» مخفي شد، ابن زياد براي خبر دهندگان به مكان مسلم عليه السلام جايزه ي هنگفتي تعيين نمود، پسر طوعه به نام بلال به طمع جايزه، مكان مسلم عليه السلام را به ابن زياد خبر داد، گروهي از لشكرش را براي دستگيري حضرت مسلم عليه السلام فرستاد، مسلم عليه السلام وقتي از ماجرا آگاه شد، از طوعه تشكر كرد و مسلح شد و از خانه بيرون آمد و يك تنه با جمعيت ابن زياد به جنگ پرداخت و بسياري را كشت، فرمانده ي سپاه ابن زياد «محمد بن اشعث» ديد، عده اي كشته و زخمي شدند و عده اي فرار مي كنند، براي ابن زياد پيام فرستاد و تقاضاي كمك با فرستادن مردان دلاور كرد.

ابن زياد پياپي كمك مي فرستاد و براي محمد بن اشعث پيام داد: «مادرت به عزايت بنشيند، يك نفر، جماعت بسياري از شما را كشت، اگر شما را به جنگ كسي كه شجاعتر از مسلم است (يعني حسين عليه السلام) بفرستم چه خواهيد كرد؟»

محمد بن اشعث در پاسخ چنين پيام داد:

«تو خيال مي كني مرا به جنگ بقالي از بقالهاي كوفه يا زراعي از كشاورزان حيره فرستاده اي؟ مگر نمي داني كه مرا به جنگ شيري از شيران شرزه ي شجاعت و شمشيري از شمشيرهاي برنده فرستاده اي كه آن شمشير در دست دلاوري از خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله است.»