بازگشت

دلهاي كوفيان با حسين و شمشيرهايشان با يزيد


يكي از مطالبي كه امام حسين عليه السلام در برخورد با افرادي كه از سوي كوفه مي آمدند، به دست آورد اين بود كه: «دلهاي مردم كوفه با امام حسين عليه السلام است ولي شمشيرهايشان براي دشمنان مي باشد.»

توضيح اينكه: امام در منزلگاه «صفاح» (چند فرسخي مكه) با «فرزدق» شاعر معروف و آگاه، كه از كوفه مي آمد ملاقات كرد، به او فرمود: در مورد من در كوفه چه خبر؟ او در پاسخ گفت:


قلوبهم معك والسيوف مع بني امية والقضاء ينزل من السماء؛ دلهاي آنها با تو است، ولي شمشيرهايشان با بني اميه است و قضا و تقدير از طرف خدا است.

امام عليه السلام فرمود: «راست گفتي، همه چيز از آن خدا است و هر روزي داري شأن و ويژگي خاصي است، اگر قضاي الهي بر مراد بود، حمد و شكر او مي كنيم و در غير اين صورت كسي كه نيتش حق است و باطنش را تقوا و پاكي فراگرفته، باكي بر او نيست.» [1] .

و در منزلگاه «ذات العرق» امام با بشر بن غالب ملاقات كرد و درباره ي اهل كوفه از او سؤال كرد، او در پاسخ گفت: «السيوف مع بني امية والقلوب معك؛ شمشيرها با بني اميه و دلها با او است.» امام عليه السلام فرمود: راست گفتي. [2] .

و در منزلگاه «عذيب الهجانات» (نزديك قادسيه) چهار نفر از بزرگان كوفه، از كوفه خارج شده بودند و طرماح بن عدي در ميان آنها بود، اما عليه السلام درباره ي اوضاع كوفه از آنها سؤال كرد.

در پاسخ گفتند: «اشراف و ثروتمندان به دنبال پول و رشوه ي خود هستند و دلهاي ساير مردم با شما است، ولي شمشيرهاي آنها بر ضد شما است.» و خبر شهادت «قيس بن مسهر صيداوي» (قاصد و نامه رسان حسين عليه السلام) را دادند و طرماح از امام تقاضا كرد كه به سوي


كوهي به نام «أجا» بروند تا لشكر گردآوري كنند، امام عليه السلام براي او دعا كرد و فرمود: «بين ما و مردم كوفه عهد و پيمان است، نمي توانيم از آن منصرف شويم تا به آن عمل كنيم.» [3] .

به اين ترتيب مي بينيم: اخبار كوفه خبر مي داد كه مردم كوفه، فكرشان با عملشان يكسان نيست و امام عليه السلام علاوه بر علم امامت، از راههاي عادي فهميد كه نشانه هاي پيروزي ظاهري در كوفه وجود ندارد، در عين حال اقدام به رفتن به سوي كوفه نمود و چنان كه خواهيم گفت: اما عليه السلام سرنگوني يزيديان را با شهادت شرافتمندانه كه يكي از شعبه هاي امر به معروف و نهي از منكر است، مي دانست و مي رفت تا با خون سرخ خود، يزيديان را رسوا سازد و ظلم و ستم و طاغوتيان را تا ابد محكوم نمايد.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 218 - کامل ابن اثير ج 4، ص 16.

[2] مثيرالاحزان ابن نما، ص 21.

[3] مقتل الحسين مقرم، ص 220.