بازگشت

دشمني هاي مروان با آل علي


معاويه، مروان (با آن همه ناپاكي و عداوتي كه با اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله داشت) فرماندار مدينه كرد، و به او دستور داد حقوقي را براي جوانان قريش قرار دهند، نقل شده امام سجاد عليه السلام مي گويد: مروان به من گفت نام تو چيست؟ گفتم علي پسر حسين، گفت: نام برادرت چيست؟ گفتم علي، گفت: علي و علي، پدرت چرا نام همه ي فرزندش را علي گذاشته است؟

نزد پدرم امام حسين عليه السلام آمدم و ماجرا را گفتم، فرمود: واي (و عذاب خدا) بر مروان پسر زرقاء (زن بدكار) اگر صد فرزند داشتم دوست داشتم همه را به نام علي بگذارم. [1] .

تاريخ نويسان مي نويسند: مروان بعد از حادثه ي جنگ جمل، به معاويه پيوست و از طرف او دوبار، حاكم مدينه شد و در روزهاي جمعه در خطبه نماز، به حضرت علي عليه السلام بدگويي مي نمود. [2] .

مرداني بزرگ و وارسته از عراق و حجاز به حضور امام حسين عليه السلام مي آمدند و درباره ي اوضاع با او صحبت مي كردند، مروان براي معاويه نوشت و جريان رفت و آمد بزرگان به خانه ي حسين عليه السلام را شرح داد، و در ضمن تذكر داد كه از وجود حسين ايمن نيستم در اين باره


نظرت را بنويس.

معاويه در پاسخ نوشت: «از مضمون نامه آگاه شدم، با حسين عليه السلام رو در رو نشود و كاري به او و بيعت نكردن او نداشته باش.» [3] .


پاورقي

[1] کافي، ج 6، ص 19، (باب الاسماء والکني، حديث 7).

[2] تتمةالمنتهي، ص 54.

[3] بحار، ج 44، ص 212.