حسين در كنار پدر
پس از كشته شدن عثمان (كه در اواخر سال 35 هجري رخ داد) مردم با حضرت علي عليه السلام بيعت كردند، حضرت براي اتمام حجت، و سركوبي ظالمان و حمايت از مستضعفان، زمام امور حكومت را به دست گرفت و چهار سال و نه ماه و چند روز خلافت كرد.
در اين مدت كوتاه، دنياپرستان از خدا بي خبر حوادث بزرگ از جمله جنگهاي خانمانسوز جمل، صفين و نهروان را به وجود آوردند و سرانجام آن حضرت را در محراب عبادت به شهادت رساندند.
امام حسين عليه السلام كه در اين وقت بيش از سي سال داشت همراه برادرش امام حسين عليه السلام و ساير ياران علي عليه السلام در جنگ جمل و صفين و نهروان شركت مي كرد و دوش به دوش پدر با دشمن مي جنگيد. [1] .
در جنگ صفين كه بزرگترين جنگ، در زمان خلافت علي عليه السلام با معاويه بود و 18 ماه طول كشيد، در آغاز ماه صفر سال 37 هجري، علي عليه السلام سپاه خود را در برابر سپاه بسيار دشمن آماده ساخت، فرماندهي ناحيه ي راست لشگرش را به حسن عليه السلام و حسين عليه السلام و عبدالله بن جعفر و مسلم بن عقيل واگذار نمود و فرماندهي طرف چپ لشگر را به محمد حنفيه و محمد بن ابي بكر و هاشم مرقال سپرد. [2] .
با توجه به اينكه، معاويه با 120 هزار نفر به ميدان آمده بود و لشگر علي عليه السلام 90 هزار نفر بودند. [3] .
اين مطلب نيز نقل شده كه: علي عليه السلام فرزند ديگرش محمد حنفيه را بيشتر به ميدان مي فرستاد، بعضي از منافقين به او گفتند: پدرت جان تو را به خطر مي اندازد، اما در مورد دو برادرت حسن و حسين عليهماالسلام
چنين نمي كند؟ او در پاسخ گفت: «برادرهايم حسن و حسين عليهماالسلام همانند دو چشم پدرم هستند و من همانند دست پدر و دست بايد چشم را حفظ كند.» [4] .
و اين به خاطر آن بود كه حسن و حسين عليهماالسلام دو امام بعد از علي عليه السلام براي رهبري آينده مسلمانان، حفظ شوند.
امام حسين عليه السلام علاوه بر مبارزه دوش به دوش پدر، در امور ديگر، مانند: امور سياسي، قضايي، فرهنگي و اجتماعي نيز يار پدر و به تعبير محمد حنفيه چشم پدر بود، به خصوص در مورد رسيدگي به امور مردم و رفع مشكلات آنها و پاسخ به مسايل علمي و احكام ديني همواره در كنار پدر مي درخشيد به عنوان نمونه نظر شما را به موارد زير جلب مي كنم:
پاورقي
[1] الاصابه، ج 1، ص 333.
[2] مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 167.
[3] مدرک قبل، ص 167.
[4] منهاجالدموغ، ص 259، - مطابق نقل ديگر، همين اعتراض، به حضرت علي (ع) شد، آن حضرت فرمود: «حسن و حسين دو چشم من هستند ولي محمد حنفيه دو دست من و من به وسيلهي دستهايم از چشمهايم دفاع ميکنم.» (شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد، ج 1، ص 244 و ج 2، ص 334.(.