بسم الله الرحمن الرحيم

براي اينكه چراغ به دست، اين كتاب را (كه با كمال اختصار نوشته شده) مطالعه كنيد، به امور چهارگانه زير توجه كنيد:

1- از زمان حضرت آدم عليه السلام تاكنون، همواره حقي بوده است و باطلي، هابيلي بوده است و قابيلي، ابراهيمي بوده است و نمرودي، موسايي بوده است و فرعوني، حسيني بوده است و يزيدي و... امام خميني اي بوده است و محمدرضا شاهي.

و اين نشان مي دهد كه انسانها در ميدان آزمايش الهي بعضي راه باطل را و بعضي راه حق را پيموده اند.

پر واضح است كه: خداپرستان و آنان كه پيروي از عقل و وجدان و عدالت و فطرت مي كند، در صف حقند و آنان كه در بيراهه ها و ظلمات، قدم برمي دارند در راه باطل مي باشند.

در طول تاريخ اين دو صف كوشيده اند تا بر ديگري غالب گردند و زمام امور را به دست گيرند.


خداوند (طبق روايات) 124 هزار پيامبر به سوي بشر بسيج نمود، آنها با اوصياي خود كوشيدند كه در برابر باطل ايستادگي كنند تا حق بر باطل پيروز گردد. [1] .

گاه مي شود كه باطل آن چنان بر تار و پود زندگي انسانها چيره مي گردد، كه براي شكستن آن، راهي جز قيام و نهضت انقلابي و خون دادن نيست، زيرا براي سرنگوني طاغوت و بساط باطل او و اعلاي كلمه ي حق، هر چه خون داده شود، ارزش دارد.

به زبان ساده، يك قطره خون علي عليه السلام و حسين عليه السلام بر تمام عالم برتري داشت، اين خون به خاطر كوبيدن باطل و آشكار شدن چهره ي حق، ايثار شده است.

2- «انقلاب» به معني دگرگوني است، انقلابهايي كه در جهان در طول تاريخ صورت گرفته (و در بسياري مواقع «انحطاط» را با نام «انقلاب» به خورد مردم مي دهند و نام مقدس انقلاب را لكه دار مي نمايند) غالبا يا انقلاب نيست و يا سطحي و روبنايي است، به قول سعدي:



خانه از پاي بست ويران است

خواجه در فكر نقش ايوان است



مانند انقلابهاي به اصطلاح روشنفكران و ليبرالها و... كه به عوض كردن چند مهره قناعت كرده و روش گذشته را با رنگ ديگري دنبال مي كنند.


ولي انقلاب اسلامي، انقلابي است ريشه اي، همه جانبه و استوار، مانند انقلاب حضرت خاتم الانبياء محمد صلي الله عليه و آله.

انقلاب روبنايي مانند رنگ كردن كاغذ است، اما انقلاب حقيقي مانند تبديل سگ در نمكزار به نمك است، كه اين چنين، روش باطل سابق، تغيير مي يابد.

موضوع ديگر اينكه: انقلاب عميق در صورتي به طور كامل پابرجا است كه در كل جهان صورت گيرد. و حقيقت اين است كه در برابر باطل بايد اين گونه انقلاب نمود.

3- «امر به معروف و نهي از منكر» كه دو فريضه ي بسيار مهم در اسلام است و سايز وظايف و واجبات و برنامه هاي دين در پرتو اين دو فريضه تحقق مي يابد، دو فريضه ي سياسي و عادي و اجتماعي در اسلام هستند، كه هميشه در تمام ابعاد براي پي ريزي انقلاب بر ضد كفر و فساد، تشريع شده اند و چنان كه خواهيم گفت: قيام جاوداني و جهاني حضرت امام حسين عليه السلام نشأت گرفته از اين دو فريضه بوده، كه با كمال تأسف آن گونه كه بايد به اين دو فريضه اهميت داده شود نمي شود با اينكه امير مؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد:

و ما اعمال البر والجهاد في سبيل الله عند الامر بالمعروف والنهي عن المنكر الا كنفثة في بحر لجي؛ تمام كارهاي نيك و جهاد در راه خدا در مقايسه با امر به معروف و نهي از منكر، همچون قطره (مقدار آبي كه با يك دميدن در دهان جمع


مي شود) در برابر درياي پهناور است. [2] .

4- انقلاب حضرت محمد صلي الله عليه و آله يك انقلاب عظيم تاريخي است كه عظميتر از آن در تاريخ ديده نشده است و براي به ثمر رسيدن آن جنگها و زحمتهاي فراوان كشيده شد، ولي پس از رسول اكرم صلي الله عليه و آله قدرت طلبان منافق، رفته رفته اين انقلاب را از راه اصلي جدا كردند، حكومت ننگين بني اميه روي كار آمد و كار به جايي رسيد كه رهبر مسلمانان، شخصي به نام يزيد شد كه علنا شراب مي خورد و سگ بازي مي كرد و هرگونه ظلم را به دلخواه خود بر حق طلبان و بينوايان روا مي داشت، كار به جايي رسيده بود كه طوفان سياه اين خاندان ناپاك، تمام ميوه ها و گلها و غنچه ها و شاخ و برگهاي دين مقدس اسلام را آن هم به نام اسلام از بين مي برد. در اينجا لازم بود كه رادمري عالم و شجاع و بزرگ، فرزند روح و جسم پيامبر صلي الله عليه و آله با ياراني استوار و شهادت طلب، قهرمانانه برخيزيد و در برابر اين طوفان سياه بايستند و سخاوتمندانه خون خود را ايثار كنند، تا اين حكومت ننگين واژگون شود، آن رادمرد بزرگ، امام حسين عليه السلام بود، كه بزرگترين و عميقترين انقلاب را پديد آورد و با خون پاك خود و عزيزانش، آن را امضا كرد و با ايثار و انقلاب، پس از مدتي حكومت ننگين يزيد و امويان را واژگون نمود و در طول تاريخ انقلابها آفريد و دين اسلام را زنده نمود انقلابي كه همچنان بر پيشاني تاريخ و جهان مي درخشد و جانها را به جوش و خروش درمي آورد و عرش و فرش را روشن مي سازد


و موجب سربلندي و سرافرازي انسانها مي شود.

به قول سنائي:



همت او وراي قبه ي عرش

نام او گستريده در همه فرش



به سروري و سينه در ديدار

راست، مانند احمد مختار



و به قول علامه ي شهيد آيت الله سيد محمدباقر صدر: [3] .

«اين شهادت و فداكاري حسين عليه السلام به خاطر دفاع از مسلمانان در هر زمان و هر مكان بود، به خاطر دفاع از امتي بود كه طاغوتهاي زمان مي خواستند اراده و آزادي آنها را از آنها بگيرند و انقلاب و خيزش احساس وجود آنان را از نطفه خفه كنند، سرور شهيدان با خون خود انقلاب دروني و احساسات امت را به حركت درآورد و با پايمردي خود تا سر حد شهادت اراده ي امت را تقويت كرد و سرانجام با پديدار ساختن انقلاب عظيم كربلا، احساسات آنها را به جوش و خروش انداخت.» [4] .