بازگشت

مشروعيت بخشي پيشيني


به دليل آن كه روايات پيامبر(صلي الله عليه وآله) در اين زمينه بسيارند، تنها به بيان يك روايت بسنده مي شود؛ حضرت رسول(صلي الله عليه وآله)ضمن ابراز علاقه بسيار به امام حسين(عليه السلام) در موارد گوناگون، مسأله حادثه كربلا را بازگو مي نمودند و بر مظلوميت ايشان مي گريستند و بر قاتلان آن امام همام لعنت مي فرستادند. اين بيانات، كه گاه براي مردم نيز تبيين مي شدند، به گونه اي مشروعيت امام را تضمين مي كردند، تا آن جا كه برخي اين روايت را در صحنه عاشورا براي ديگران نقل كردند. همان گونه كه سخن پيامبر(صلي الله عليه وآله)در مورد عمّار كه «تقتلُه الفئةُ الباغيةُ» سبب شد كه در ماجراي صفيّن و شهادت عمّار، شاهدي بر مشروعيت امام علي(عليه السلام) در يك سوي نبرد و نامشروع بودن معاويه در سوي ديگر، تلقّي شود. روايت چنين است: «وقتي امام حسين(عليه السلام)دو ساله شدند، پيامبر به سفري رفتند، در ميان راه ايستادند و استرجاع نمودند و از چشمانشان اشك ريخت. از ايشان سؤال شد، حضرت فرمودند: جبرئيل به من خبر داد در سرزميني به نام "كربلا"، نزديك فرات، فرزندم حسين توسط فردي به نام يزيد كشته مي شود، و در همه اين سفر، حضرت غمگين و ناراحت بودند، وقتي كه از سفر برگشتند، بر منبر رفته، در حالي كه دست راستش بر سر امام حسن(عليه السلام)و دست چپش بر سر امام حسين(عليه السلام)بود، سر بر آسمان بردند و عرضه داشتند: "اللّهمّ انّ محمّداً عبدُكَ و نبيُّكَ و هذان اطائبُ عترتي و خيارُ ذرّيتّي و قد اخبرني جبرئيلُ ان ولدي هذا مقتولٌ مخذولٌ. اللّهمّ فبارك له في قتله و اجعله من سادات الشهداء الّلهمّ و لا تبارك في قاتله و خاذله".»

در اين روايت، پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله) ضمن بيان خبر ماجراي عاشورا از سوي جبرئيل، مي فرمايند: امام حسين به عنوان پاك ترين فرد خاندان من و برگزيده فرزندان و خانواده رسالت است. در نهايت، دعا مي كنند كه خدايا، رخت شهادت را بر قامت حسين(عليه السلام) مبارك، و موجب خواري و ذلّت قاتلان ايشان بگردان.

اين بيان پيامبر(صلي الله عليه وآله) چيزي نيست، جز اعلان حقّانيت امام حسين(عليه السلام) و قيامش و نامشروع بودن شخص يزيد.