بازگشت

قرابت و نزديكي با پيامبر


به وفور در سخنان حضرت ابي عبدالله(عليه السلام) مواردي يافت مي شوند كه حقّانيت خويش را به صرف قرابت به پيامبر مستند مي نمايند: «نحنُ اهلُ بيتِ محمد اولي بولايةِ هذاالامر عليكم من هؤلاءِ المدعين»؛ ما اهل بيت هستيم كه به حكومت بر شما از اينان كه مدعي آن هستند، مقدّم هستيم.

و در جاي ديگري مي فرمايد: «كُنّا اهلَه و اوليائَه و اوَصيائَه ورثتهُ و احَقَّ النّاسِ بمقامهِ في الناس.»

و باز مي فرمايد: «انا احقُّ بهذا الامر لقرابتي من رسول اللّهِ»

و در مقام درخواست از خداوند متعال عرضه مي دارد: «الّلهمَّ انّا عترةُ نبيّك محمدٍّ(صلي الله عليه وآله)... فخُذ لنا بحقّنا»؛ خداوندا، ما عترت پيامبر تو محمّد هستيم... پس حقّ ما را بگير.

البته تقرير اين نمونه از حقّانيت در سخن امام حسين(عليه السلام)به اين معنا نيست كه حقّانيت حضرت منحصر در قرابت و نزديكي با پيامبر(صلي الله عليه وآله) است، بلكه اين نكته ها در مقابل كساني مانند لشكر حرّ و بزرگان و اشراف بصره گفته شده تا آنان به خود آيند، اگرچه خودشان به اين ملاك ها واقف بودند و آن را باور داشتند.