بازگشت

منابع مشروعيت حكومت از ديدگاه امام حسين


گونه هاي مشروعيت كه در نظام هاي متعدد مشاهده مي شوند، جداي از ملاك هاي ويژه اي كه دارند، از منابع متفاوت و سرچشمه هاي گوناگوني به وجود مي آيند كه برخي وحي، پاره اي عقلانيت، گروهي سنّت ها و عرف رايج را سر منشأ ايجاد مشروعيت حكومت ها مي دانند.

1. برخي ملاك هاي مشروعيت را در آموزه هاي وحياني و تعاليم الهي مي دانند؛ چه اين كه بر اساس شناخت صحيح نسبت به انسان و نيازهايش، حكومت مشروع را براي او ترسيم نموده اند، تا آن جا كه شرايط حاكم، بلكه شخص حاكم را براي تصدّي امر حكومت بيان نموده اند.

2. برخي ديگر، باورهاي سنّتي را كه در طول تاريخ يك ملت به صورت سنّت هاي مردمي يا اسطوره اي شكل گرفته اند، منبع شناخت حاكم مشروع و تبيين ملاك هاي تعيين حاكم مي دانند. در اين نوع مشروعيت، حاكم حق حكومت خود را در سابقه نژادي و خانوادگي مي جويد كه انگاره هاي پذيرفته شده در باورهاي برخي جوامع هستند. اين نظريه در دوران اخير اهميت خود را از دست داده است، اما هنوز برخي جوامع را مي توان يافت كه از اين انگاره پي روي مي نمايند و بر اساس ارزش هاي حاكم بر اين باورها، حاكم خود را مشروع مي دانند كه از آن جمله، مي توان به امپراتوري ژاپن و ملكه انگليس اشاره كرد.

3. برخي ديگر منشأ مشروعيت بخشي به حاكم و نظام حكومتي را در قانون و عقلانيت جستوجو مي كنند؛ به اين معنا كه اعتقاد به قوانين و قواعد حاكم بر جامعه مدني، خود منبعي براي توجيه قدرت حاكم و نظام حكومتي و لزوم اطاعت از آنان مي باشد. در اين بينش، مردم به اين دليل به حكم حاكمان گردن مي نهند كه براين باورند كه حق اعمال قدرت به صورت عقلايي و از سوي قانون با قرارداد و توافق به آنان واگذار شده است.

اكنون جاي اين پرسش هست كه در انديشه امام حسين(عليه السلام)منبع مشروعيت و ملاك هاي حكومت مشروع چيست؟ امام حسين(عليه السلام) و همه پيروان او يگانه منبع بازخواني مشروعيت و حق حاكميت را در آموزه هاي وحياني و ديني مي بينند، كه حقّانيت قيام و حق حاكميت امام نه به واسطه سنّت هاي حاكم و قرارداد اجتماعي، بلكه به سبب حق امامتي است كه در بيان پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله)مورد تأكيد و تأييد قرار گرفته است، تا آن جا كه حتي امام قيام خود را نيز پيامد فرمان پيامبر(صلي الله عليه وآله) مي دانند.

ايشان در جواب عبدالله بن جعفر، كه از امام درخواست كرد از اين سفر، كه سبب كشته شدن او و مصائب اهل بيت(عليهم السلام)است، صرف نظر كند، نوشتند: «انّي رايتُ رؤياً فيها رسولُ اللّهِ و اموتُ فيما بأمر انَا ماض له علّي كان اوبي»؛ پيامبر را در رؤيا مشاهده كردم كه مرا فرماني دادند كه به دنبال اجراي آن هستم، چه به ضرر من باشد يا به نفع من.

همان گونه كه مشاهده مي شود، امام خروج خود را بر خليفه وقت به امر پيامبر(صلي الله عليه وآله) منتسب مي نمايد و خود را صاحب حق مي داند. اگر در اين مقام توهّم شود كه رؤيا داراي حجيّت شرعيه نيست، بايد گفت: رؤياي امام معصوم و مصون از خطا، هيچ گاه با افراد معمولي مقايسه نمي شود و هميشه از غلط و اشتباه به دور است.

در اين نگرش، قدرت حاكميت بر مردم از سوي خداوند تعيين و توزيع مي شود. حاكمان قدرت حاكميت خويش را از سوي خداوند دانسته، مالكيت ذاتي را از آن خداوند مي دانند؛ به اين معنا كه همه قدرت هاي جهان و از آن جمله قدرت حاكميت در امور سياسي، از خداوند است. بنابراين، كسي بدون اجازه او حق دخالت در هيچ يك از اين امور را ندارد، مگر از سوي خداوند چنين امري به او تفويض شود، كه اين حقيقت چندين بار در قرآن ياداوري شده است.

بر اين اساس، آنچه منبع مشروعيت بخشي به حاكم است، تفويض حق حاكميت الهي به فردي خاص است. بنابراين، با وجود ادلّه كافي براي واگذاري امر حكومت به فرد خاصي در زمان مشخص، ديگران حق حاكميت نداشته و در صورت به دست گرفتن حاكميت، غاصب محسوب مي شوند و درباره امام حسين(عليه السلام) منبع مشروعيت حكومت و حق حاكميت از ناحيه خداوند، و توسط پيامبر(صلي الله عليه وآله) بيان شده است.