بازگشت

تشكل گروهي


سومين نوع اتحاد انسان ها، تشكل گروهي جامعه اي است كه هر يك از آنان در آن جامعه، جزئي از يك مجموعه متشكل به شمار مي رود كه در تحقق كلِ مجموعي دخالت مي ورزد. و اين همان وحدت است كه مختصات كل جامعه در چگونگي هاي ابتدايي و علت پذيريِ هر يك از اجزاي خود اثر مي گذارد، يعني صلاح و فساد آنان كاملاً به هم پيوسته است. در حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله آمده است:

إِنَّ قَوْماً رَكِبُوا سَفينَةً فَاقْتَسَمُوها فَصارَ لِكُلِّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مَوْضِعٌ، فَنَقَرَ رَجُلٌ مِنْهُمْ مَوْضِعَهُ بِفَأْسٍ فَقالُوا لَهُ ما تَصْنَعُ؟ قالَ هُوَ مَكانِي أصْنَعُ فيهِ ما أشاءُ! فَإِنْ أَخَذُوا عَلي يَدِهِ نَجا وَ نَجَوْا وَ إِنْ تَرَكُوهُ هَلَكَ وَ هَلَكُوا [1] .

«جمعي سوار كشتي شدند و هر يك از آنان جاي خود را گرفت. يكي از آنان با تبر [يا با هر وسيله اي كه در دست داشت] جاي اختصاصي خود را سوراخ مي كرد. به او گفتند: چه مي كني؟ پاسخ گفت: جاي خودم است و هر كاري كه بخواهم مي توانم در جاي خود انجام بدهم. اگر آن كشتي نشينان دست آن شخص را گرفته، مانع سوراخ كردن كشتي شوند، هم او نجات پيدا مي كند و هم ساير كشتي نشينان. و اگر او را رها كنند تا خواسته خود را عملي كند، هم او به هلاكت مي رسد و هم ساير كشتي نشينان.»

با نظر به اين تساوي ها و اتحادها از ديدگاه اسلام بوده است كه وحدت حقيقيِ انسان ها (نه وحدت تخيلي و احساساتيِ محض و اضطراري و جبري كه در طول تاريخ در ميان جوامع و ملل به طور فراوان ديده مي شود) از ريگزار شبه جزيره عربستان بروز كرد.


پاورقي

[1] حقوق بشر، دکتر مبشري، ص 21.