بازگشت

حيات انساني و كرامت و شرافت ذاتي آن از ديدگاه حقوق جهاني بشر در اسلام


الف. حيات، عطاي خداوندي است و حق آن براي همه انسان ها تضمين شده است. همه دولت ها و جمعيت ها و افراد مكلّف به حمايت و دفاع از حق حيات در مقابل هرگونه تعدّي و وارد شدنِ اخلال بر بقاي طبيعي آن، مانند بيماري ها و بلاهاي طبيعي و انساني هستند. جدا كردن هيچ روحي از بدن، بدون مقتضي شرعي جايز نيست.

ب. استفاده از هر وسيله اي براي نابوديِ چشمه سارِ حياتِ بشري اعمّ از كلّي و جزئي، حرام است.

ج. حفظ ادامه حيات بشري تا آن جا كه خدا اجازه داده است، واجب است، خواه حفاظت هر فرد بر حيات خود در مقابل تعدي ديگران يا تعدي برخويشتن (مانند انتحار) يا محافظت او درباره حيات ديگران باشد.

د. بر هر كسي كه مورد استضعاف قرار گرفته و حيات و كرامت او از ناحيه عوامل طبيعي يا از طرف قدرتمندان مورد تهديد واقع شده، واجب است كه قيام كند به دفع استضعاف و دفع خطر از حيات و كرامت خويشتن به هر نحو مشروعي كه توانايي آن را دارد؛ و هر كس كه به انجام اين تكليف قيام نكند، به ظالم در مستضعف ساختن و تهديد حيات و كرامت خود، كمك كرده است. چنين شخصي از كساني است كه هنگامي كه فرشتگان آنان را در حال مرگ در وضعي مي يابند كه تن به بينوايي و استضعاف داده و ظلم برخويشتن نموده اند، از آنان مي پرسند:

اِنَّ الَّذينَ تَوَفّيهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظالِمي اَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفينَ فِي اْلاَرْضِ قالُوا اَلَمْ تَكُنْ أَرْضَ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئكَ مَأْواهُمْ جَهَّنَمُ وَ ساءَتْ مَصيرا [1] .

«كساني كه بر خويشتن ستمكار بوده اند، وقتي فرشتگان جانشان را مي گيرند، مي گويند: شما در زندگي دنيوي در چه حالي بوديد؟ آنان پاسخ مي دهند: ما در روي زمين مستضعف (بينوا و بيچاره) بوديم. [فرشتگان به آنان] مي گويند: آيا زمين خدا پهناور نبود تا در آن هجرت كنيد؟ آنان كساني هستند كه منزلگه نهايي آنان دوزخ است و دوزخ سرنوشت بدي است.»

اين در صورتي است كه در حقوق جهاني بشر از ديدگاه غرب، در مواد مربوطه، مانند ماده سوم و ماده پنجم، وجوب محافظت هر انسان از حيات خود را مطرح ننموده، و هم چنين حق دفع استضعاف را براي انسان ها مقرّر نكرده است.


پاورقي

[1] سوره نساء، آيه 97.