بازگشت

براي خداوند سبحان حكمتي است فوق مشاعر و عقول محدود انسان ها


اين حكمت عظماست كه نفس آدمي را از مسير مواد بي جان و در مراحل آخر، از چند قطره نطفه، به حركت درمي آورد و آن را به متعالي ترين درجه جمال و كمال نايل مي سازد.

به مقتضاي همين حكمت بالغه ربّاني است كه سازنده ترين جريان ها به دنبال پليدترين حادثه ها به وجود مي آيد. شيطان به علت كبر و غرور به اصل خود، كه آتش بوده است، به حضرت آدم ابوالبشر عليه السلام سجده نمي كند و با دستور خداوند مخالفت مي كند. در نتيجه به پست ترين پليدي ها سقوط مي كند و از پيشگاه خداوند رانده مي شود. در عين حال، اين موجود پليد به دليل قرار گرفتن در موقعيت فريب دادن فرزندان آدم عليه السلام موجب مي شود كه آنان به وسيله رياضتي كه در نتيجه مخالفت با اغواهاي او متحمّل مي گردند، به درجاتي عالي از كمال توفيق يابند.

به مقتضاي همين حكمت عاليه الهي است كه خداوند احياي اسلام و انسانيت و ارزش هاي والاي آن را، نتيجه بي رحمانه ترين و وقيحانه ترين جنايت يزيد و يزيديان به حسين و حسينيان قرار مي دهد.

توضيح اين كه، شيطان با كمال اختيار به آدم عليه السلام سجده نكرد. براي اثبات اين اختيار، سه دليل وجود دارد:

دليل يكم - خداوند سبحان شيطان را مكلّف به سجده نموده بود، و ما مي دانيم كه تكليف بدون اختيار، قبيح و از طرف خداوند محال است.

دليل دوم - سرزنش شديد خداوند متعال به شيطان كه: «چرا از سجده به آدم عليه السلام امتناع ورزيد!»

دليل سوم - كيفري كه خداوند در دنيا و آخرت براي شيطان مقرّر فرموده است.

بر اين اساس، مردمي كه فريب اغواهاي شيطاني را مي خورند، آنان نيز با اختيار خود مرتكب معصيت و نافرماني مي شوند. زيرا اوّلاً: اگر فريبكاري هاي شيطان موجب اجبار آنان بود، خداوند آنان را مكلّف به هيچ تكليفي نمي فرمود. ثانياً: همان گونه كه شيطان در روز قيامت به گنهكاران خواهد گفت:

فَلا تَلُومُوني وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ... [1] .

«شما مرا ملامت نكنيد، خودتان را ملامت كنيد؛ (زيرا من شما را مجبور نمي كردم، بلكه تنها شما را اغوا مي نمودم و فريب مي دادم و شما عقل داشتيد و وجدان و از راهنمايي پيامبران برخوردار بوديد.)»

هم چنين، اقدام به وقيح ترين جنايت تاريخ كه يزيد و يزيديان مرتكب شدند، مستند به اختيار آنان بود، و هيچ عامل جبري موجب صدور اين جنايت شرم آور نگشته است، زيرا تاكنون ديده نشده است كه مردم دنيا، ديواري را كه از روي جبر بر سر يك يا چند نفر خراب شده و آنان را تلف كرده باشد، مورد لعن و دشنام و نفرين قرار بدهند؛ در صورتي كه هر انسان آگاه و شريف كه از جنايت يزيد اطلاع پيدا كرد، او را مورد بدترين سبّ و ناسزا و لعن قرار داده است. وانگهي، كدامين عامل و انگيزه طبيعي يا رواني و حتي قراردادي، موجب اقدام به چنين جنايت وحشت انگيزي گشته است!؟ و اگر خودخواهي و شهوت پرستي و سلطه جويي و ديگر عوامل هوي و هوس به عنوان عامل جبري، كارهاي يزيد را توجيه كند، آيا در تمامي طول تاريخ مي توان يك مجرم و گنهكار پيدا كرد؟!

بنابراين، يزيد بن معاويه با كمال اختيار مرتكب زشت ترين معصيت شده است، يني كشتن فجيع امام حسين عليه السلام با آن وضع دلخراش كه تاريخ هرگز نظير آن را سراغ ندارد. نتيجه بسيار با اهميتي كه از اين حادثه به جوامع اسلامي رسيده است: سياست استفاده باعظمت در احياي اسلام و ارزش هاي انساني، مستند به شهادت آن بزرگوار است، كه تا آخرين روز دنيا، به عنوان سرمشق حركات انساني تلقّي خواهد گشت. اين حادثه جانسوز به تنهايي به جهت عظمتِ بي نهايت آن قرباني كه به نام حسين بن علي عليه السلام به عالم بشريّت براي دفاع از حيثيّت و شرف و كرامت انسانيِ او تقديم كرده است، توانايي نجات دادنِ تاريخ انسان ها را كه از ظلم و بيدادگري و حق كشي در رنج مي باشند دارد، مشروط به اين كه مغز مردم به وسيله يزيديان روزگاران، از حق جويي و واقع گرايي شست وشو نشود و تخدير نگردد.


پاورقي

[1] سوره ابراهيم، آيه 22.