بازگشت

تركستان شرقي


در اين سال شصت و يكم سيصد هزار قشون چيني به قصد مقابله با تانچو ميشوفوخان حكمران و خان تركستان شرقي حركت كرد. تبيين اين مقال آن كه چندي قبل از تاريخ مذكور خاقان چين لئانغ به جد و كوشش بسيار خوانين تركستان را مقهور و سلب قدرت و حكومت از آن ها نمود، چنان كه در سال شش صد و شصت و چهار ميلادي كه تقريبا مقارن سال چهل و پنج هجري مي باشد از سواحل بحر حزر و كناره ي رود آمو ماليات به چين مي فرستادند. در اين اوان سيصد آلاچيق از خان زادگان ترك كه در داخله ي ديوار چين با ذلت و مسكنتي تمام به سر مي بردند غفلتا رايت خودسري برافراشته از مملكت چين خارج و به سرزمين مغولان و ناحيه ي تاتارستان داخل شدند. قبايل مغول و تاتار و غيره كه در آن اراضي وسيعه متفرق بودند دور اين سيصد آلاچيق و خان زادگان را گرفته آن ها را به


بزرگي پذيرفتند و براي رتق و فتق امور مملكت و مهام سلطنت تانچو ميشوفوخان نام را از آن ميانه انتخاب و اختيار كردند و او نواده ي يكي از خوانين معتبر و از خانواده هاي قديم ترك بود. بعد از آن كه تانچوميشوفوخان به خاني برقرار شد اردويي كه عبارت از سيصد هزار سوار باشد در تحت امر و فرمان او قرار گرفت كه با دولت چين جنگ كند و قدرت سابقه ي ترك را تجديد و احيا نمايد و اين در سال شش صد و هفتاد و نه ميلادي بود كه با سال شصت هجري مطابق است و در اين سال چند دسته قشون خاقان چين براي دفع طغيان تركان به تركستان فرستاد و همه بعد از شكست فاحش به مملكت چين بازگشتند. بنابراين مقدمات در سال شصت و يك هجري خاقان چين سيصد هزار نفر سپاهي به محاربه و دفع تانچوميشوفوخان گسيل ساخت و آن ها نيز مغلوب سپاه ترك شده هزيمت يافتند و به چين گريختند و در اين جنگ برف نيز تركان را مدد كرد و خان ترك ناحيه ي پيچيلي از نواحي چين را بگرفت و قلعه ي تانكچو نيز به واسطه ي خيانت كوتوال چيني به تصرف عساكر تانچو درآمد. كائوتانك خاقان چين مجددا لشكر به دفع اتراك مأمور نمود. سردار چيني دانست كه قشون ابواب جمعي او مرد ميدان تركان نيستند. رأيي زد و حيله اي به كار برد و آن اين بود كه سيصد عراده آذوقه همراه داشت، در هر عراده زير بارهاي آذوقه يك نفر از دليران لشكر را پنهان ساخت و عراده ها را طوري حركت داد كه در بين راه تمامي به دست اتراك افتاده به اردوي خود بردند چون شب رسيد و هوا به كلي تاريك گرديد. آن سيصد نفر دلير از عراده ها بيرون آمده شمشير كشيدند و در اردوي تركان افتادند. هياهو بلند شد. سردار چيني دانست كه وقت كار است. عساكر چين را امر به شبيخون نمود. هنگامه درگرفت و اردوي تانچو به هم خورد و راه


هزيمت و گريز پيش گفت و سردار چيني فراريان را تا كوه هيشان كه به معني قره تاغ است تعاقب نمود. تركان اين شكست را از شئامت خان خود دانسته سر او را بريدند و نزد سردار چين بردند.