بازگشت

چگونه به قيام كربلا نگاه كنيم


يكي از اصول مهم در تحليل پديده هاي سرنوشت ساز و اثرگذار، پديده ي الهي انساني و جاودانه «عاشوراي حسيني» اين است كه بدانيم و بيابيم با چه روش و متدي به شناخت و سنجش آن اهتمام ورزيده ايم، آيا تنها از روش نقلي، گزارشي و اخباري است يا از روش فلسفي، عقلاني، تحليل دروني و از منظر فلسفه ي تاريخي نيز به آن مي نگريم؟ پاسخ اين است كه گرچه نهضت امام حسين عليه السلام به لحاظ تاريخي داراي منابع و مصادر فراوان و حتي بسياري از جزئيات نيز شفاف و روشن است، فقط بايد زحمت مطالعه و بررسي اسناد تاريخي را به خود بدهيم و نگرش گزارشي به حادثه عظيم كربلا نيز ديدگاه مثبت و وسيعي را نيز در معرض ما مي گذارد.اما در طول تاريخ تحريف هايي از سوي (دشمنان آگاه) و دوستان ناآگاه صورت پذيرفت و استفاده از متد نقلي در شناخت قيام كربلا، شناخت محدود، سطحي و يك سويه مي دهد. لازم و ضروري است كه از متد عقلي و تحليل فلسفي يعني شناخت ريشه هاي پيدايش، حدوث نهضت، اهداف و انگيزه ها، زمينه ها، زمان تكوين، توسعه ي آن قيام


الهي و زنده كننده ي اسلام ناب محمدي نيز بهره هاي كافي و وافي را ببريم.

حقيقت آن است كه اگر ما به تاريخ به عنوان منبعي از معرفت و بستري براي بصيرت و عبرت بنگريم و حوادث و زمينه هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، روحي و رواني، ديني و معنوي و اخلاقي و... دروني جامعه ي اسلامي زمان حسين بن علي عليه السلام را مورد كنكاش و كاوش هاي دقيق علمي، تحليل خردمندانه و دردمندانه قرار دهيم، مي توانيم بين وقايع و حوادث قبل از قيام كربلا و قيام عاشورا پيوند برقرار كنيم و رابطه علل و معلولي بين سقيفه در سال يازدهم هجرت با حادثه ي غم انگيز و عبرت آموز كربلا در سال شصت و يكم هجرت را دقيقا بشناسيم و تحليل نمائيم و به سئوالاتي چون:

چرا حادثه ي كربلا رخ داد؟ چرا امام حسين عليه السلام شيوه برخوردش با خلافت مثل شيوه ي برخورد امام علي عليه السلام با خلافت هاي قبل و خلافت معاويه در شام نبود؟ چرا امام حسين عليه السلام به روش امام حسن عليه السلام عمل نكرد؟ مگر چه اتفاقي رخ داد؟ آيا تحليل ما از نوع برخورد علي عليه السلام و امام حسن عليه السلام با وقايع و حوادث حكومتي، اجتماعي و سياسي زمان خودشان نيز دچار آفات معرفتي و تاريخي نيست؟ آيا بازنگري و پژوهش در عصر علوي و شناخت علي عليه السلام نيز يك ضرورت عقلي، عملي، تاريخي و فرهنگي نخواهد بود؟ ما چگونه با واقعه كربلا برخورد مي كنيم؟ چرا بين نسل هاي اول، دوم و سوم نهضت اسلامي و توحيدي پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم فاصله و شكاف افتاد؟ عوام و خواص هر كدام چه نقشي داشته اند؟ چرا اسلام بدعت و خرافات، اسلام ابوسفياني، ابوهريره ايي و كعب الاحباري جانشين اسلام ناب


محمدي، علوي، حسيني و ابوذري شده است؟ چرا اسلام خلافت، جانشين اسلام امامت و اسلام سلطنت بدل اسلام ولايت گشت؟ چرا امام حسين عليه السلام روش مبارزه و جهاد با خلافت را به جاي روش فرهنگي و تبليغي صرف برگزيد؟ نفاق فرهنگي و ديني، اسلام نقابدار و تهي شده و اسلام منهاي قرآن و عترت چگونه در ميان مسلمين نفوذ كرد تا جائي كه برخي نماز خويش را بر نماز امام حسين عليه السلام ترجيح مي دادند و براي رضاي خدا و قرب الهي با امام معصوم زمان خويش جنگيدند؟ آيا تاريخ تكرار پذير و قابل تجربه است؟ آيا انفعال، بي تفاوتي و توجيه گرايي اعمال فرهنگي، سياسي و اقتصادي و تجمل زدگي، گنج افروزي، اشرافيت، تخرب گرايي افراطي، تبعيض نژادي و طبقاتي، انقطاع هاي فرهنگي، گسست بين نسل ها، راحت طلبي و عافيت جويي گريبان خواص جامعه را نخواهد گرفت؟ آيا ولايت گريزي، ولايت ستيزي منافقانه، مردم گرايي افراطي، زمان زدگي، التقاط انديشي، قلب حقايق، تحجر، واپس گرايي و سطحي نگري بيماريهايي نيستند كه دامن انديشه، عمل، افكار و اخلاق بزرگان جامعه را بگيرند؟ براستي چرا عبرتهاي عاشورا مطرح شد؟ چرا بر احياء عنصر امر به معروف و نهي از منكر تكيه و تأكيد شده است؟ آيا حادثه اي رخ داد كه تهديد كننده ي فرهنگ اصيل ديني و ارزشهاي اسلامي و انقلابي بوده است؟ آيا اسلام ثروت و عافيت، بدعت و خرافات، سلطنت، اسلام بي دردان، منافقان قديم و جديد، اسلام التقاط قديم و جديد، اسلام سكولارها و ليبرالها سر برآورده و تهديدي بر اسلام ناب نبوي، علوي و حسيني، اسلام پابرهنگان و مجاهدان و پيروان ولايت شده است؟ و آيا...

پاسخ بر چنين سئوالهاي تاريخي و عصري نياز به تأمل و تعمق


ژرف و شگرفي در شناخت، ارزيابي و تحليل قيام امام حسين عليه السلام دارد و هر دو روش: الف - نقلي و تاريخي ب - عقلي و تحليلي لازم و ضروري هستند و تطبيق و مقايسه زمان ما از جهات مختلف با زمان حادثه ي كربلا نيز امري معقول و بخردانه است تا نقاط قوت و ضعف خويش را بشناسيم. بايد آسيب شناسي و آسيب درماني، آفت شناسي، آفت ستيزي و آفت زدايي كنيم، تا خود، جامعه و رهبران جامعه را با معيار كربلا و ميزان عاشورا تأويل و نقد و توزين نمائيم...

لازم به يادآوري است كه چند نكته ي مهم و اساسي تحليلي در قيام عاشورا وجود دارد كه بايد مؤلفه هاي اصيل مورد مطالعه و ارزيابي، قرار گيرند:

الف) نقش امام حسين عليه السلام به عنوان امام و رهبر حادثه ي كربلا، سخنان، نامه ها و خطابه هاي آن حضرت از مدينه به مكه و از مكه تا كربلا مؤلفه ي برتر و اصلي براي شناخت علل پيدايش قيام كربلا و اهداف انگيزه ها خواهند بود.

ب) نقش كاروان كربلا، اهل بيت امام عليه السلام به خصوص امام زين العابدين عليه السلام و حضرت زينب (س) و خطبه ها و سخنان آنان در تحليل قيام كربلا.

ج) نقش ياران و اصحاب خاص و عام حسين بن علي عليه السلام و انگيزه ها، شعارهايشان و جايگاههاي اجتماعي و طبقاتي كه داشتند و پاسخ به اين سئوال مهم كه دو لايه دارد:

لايه اول: چرا و چگونه مردم عليه امام حسين عليه السلام جنگيدند؟ چرا امت اسلام با امام حسين عليه السلام مبارزه كردند؟!

لايه دوم: چگونه و چرا قيام امام حسين عليه السلام و اصحاب بسيار قليل ولي باوفا و باصفايش عامل حيات مجدد اسلام اصيل، زلال، وحياني


و ولائي شده است؟ چگونه هفتاد و چند نفر با خون خويش عامل احياء فرهنگ، معارف اصيل اسلامي، ارزش هاي ديني و معنوي و عامل اصلاح امت اسلام شده اند؟

د) نقش ائمه معصومين عليهم السلام پس از قيام كربلا و اينكه چرا حسين عليه السلام حلقه واسط قرار گرفت؟

ه) نقش عالمان و دانشمندان ديني و اسلامي در احياء و اصلاح حادثه كربلا و تأثير آن در تمامي دوره ها چه بوده است؟

و) رسالت و مسئوليت خواص و عوام نسبت به اسلام ناب محمدي با الهام از قيام كربلا چه چيزهايي خواهد بود؟

ز) بررسي مقايسه اي و تطبيقي عصر حاضر با عصر پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم تا زمان امام حسين عليه السلام چه پيامدها و نتايجي در بر دارد؟

ح) وظيفه حكومت ديني در عصر حاضر چه چيزهايي است؟

ط) چه آفات و خطراتي حكومت ديني را از درون و برون تهديد مي كند؟

ي) چه روشهاي فرهنگي و تبليغي با توجه به اقتضاء زمان و مكان براي صيانت از معارف و ارزش هاي ناب ديني و انقلابي وجود دارد و به عبارت ديگر نقد وضع گذشته، حال و بررسي آينده ي فرهنگي چگونه صورت مي پذيرد؟ اين مؤلفه ها و پرسشهايي است كه اگر مورد مداقه و نقادي عالمانه و زيركانه قرار گيرند افق نويني را در تحليل قيام كربلا فرا روي جامعه ي اسلامي و جوان خواهد گذاشت و آن زمان است كه عناصري محوري چون: 1- معرفت به حسين عليه السلام 2- محبت و عشق به حسين عليه السلام 3- الگوپذيري و اسوه آموزي از قيام كربلا 4- درس آموزي و عبرت اندوزي از حادثه ي عاشورا و نقد وضع و حال جامعه ي اسلامي و انقلابي 5- ايثار، نثار، جهاد و احياء معروف و


اماته ي منكر و... در بطن و متن جامعه ي اسلامي و ديني متبلور خواهد شد و تا جامعه زنده، بيدار، پايدار، تحليل گر، حسيني و عاشورايي و ولائي است از اسلام نفاق، فرهنگ التقاط و معرفت ديني مبتني بر تحجر، تجدد، جمود، جهل، تحريف، انحراف، كاري ساخته نيست، تا روح درك ديني، درد ديني، روحيه ي معنويت خواهي، بازسازي اخلاقي و نوسازي معنوي در جامعه حضوري زنده و پرنشاط دارد از خصم درون و برون و مدعيان دروغين دين و آزادي، دموكراسي و مردم سالاري و خردگرائي، از سكولاريسم پيچيده و ليبراليسم منافق، كاري برنخواهد آمد پس محرم محرم شويم و با عرفان، درايت و درابت و در عين حال عشق و عاطفه با حسين عليه السلام حشر و نشر داشته باشيم كه مقام معظم رهبري در تحليل حادثه كربلا كه تحليلي عالمانه، خردمندانه، دردمندانه و مقايسه اي و هشدارآميز و انذار دهنده است، فرمودند چهار عنصر عبوديت، معرفت، عدالت و محبت دچار تحول و دگرگوني شد و فرمودند:

عاشورا غير از درسها، عبرتهايي هم دارد، عمده ي عبرت هاي عاشورا مخصوص اين زمان است همين زمان ما و كشور ما... [1] .

و الحمد لله رب العالمين


پاورقي

[1] (سخنان مقام معظم رهبري مدظله العالي - در جمع فرماندهان لشگر 27 حضرت رسول الله 20 / 3 / 1375).