بازگشت

لايه هاي مختلف قيام عاشورا


آفرينش قيام عاشورا با دو انگيزه ي مهم و ممتاز: الف) احياء دين، تفكر، انديشه، ارزش ها و گرايش هاي ديني ب) احياء جامعه ي ديني، امت اسلامي و بيدار باش جامعه ي نبوي آسيب ديده، آفت زده و گرفتار جهالت، غفلت و نسيان بود. بنابراين بايد به اين فهم عميق، انيق و دقيق دست يافت كه قيام حسيني يك قيام ذو وجوه، جامع و داراي مراتب و شئون متكثر، متنوع و چند لايه بود كه استاد شهيد مطهري با بهره برداري از تفسير «متشابه» از ديدگاه علامه طباطبائي (رض) كه داراي معاني طولي است و به همين دليل نهضت حسين بن علي عليه السلام را يك نهضتي متشابه ناميد [1] . پس اين قيام تنها چهره ي نظامي، جهادي و مبارزات مسلحانه ندارد اگر چه به جهاد و خون منتهي شد و از اول نيز امام از شهادت، لقاء الله و مرگ سرخ سخن مي فرمود اما داراي چهره ي فرهنگي، تبليغي و ايدئولوژيكي بسيار قوي و غني نيز بود كه مي توان


آن را يك عاشوراي ايدئولوژيكي و مكتبي و مكتب حسيني را مكتب تجديد حيات اسلامي ناميد.

به همين دليل نهضت امام حسين عليه السلام نهضتي بيدارگرايانه، بيناگرانه و بردبارانه يعني آميخته اي از بصيرت و صبر يا بيداري و پايداري براي احياء قرآن، سنت و اصلاح امت ختميه بود و با توجه به انحرافهاي فكري، روحي و اخلاقي و فسادهاي اجتماعي، اقتصادي و مديريتي كه بتدريج و آرام بين نسل هاي آغازين مسلمين تا نسل هاي بعدي پديد آورد، شكاف و شقاق و روح ايماني، جهادي، زهد گرايانه، روحيه ي ديني، اصولگرايانه و ارزش خواهانه مسخ و محو شد و انفعال در برابر دنيا و مظاهر دنيوي حادث شد به گونه اي كه امام حسن عليه السلام در تحليل شرايط زمان خويش به مردم خطاب كرده بود كه ديروز دين جلوي شما و دنيا پشت سرتان بود ولي امروز دنيا جلوي شما و دين عقب شما قرار گرفت و حسين بن علي عليه السلام در تحليلي جامعه شناسانه و دقيق فرمودند: «الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه مادرت علي معايشهم» [2] و اهل الله بسيار كم، (اقل قليلون) و اهل الاخرة قليل اما اهل الدنيا كثير بلكه اكثر شدند و به گونه اي انحراف، تحريف، تهي كردن اسلام از پيامهاي اصيل، سعادت بخش و كرامت زايش اوج گرفت و گرد و غبار ناداني و غفلت سيماي مردم را پوشاند و عقل ها مغلوب شهوات و قلب ها معكوس شد كه به تعبير امام باقر عليه السلام: «كل يتقربون الي الله عزوجل بدمه» [3] يعني سربازان


و لشكريان عمر بن سعد براي تقرب به خدا و تحصيل رضاي حق با تجسم قرب الي الله و الگوي تمام عيار اسلام ناب محمدي جنگيدند و مبارزه كردند و عناصري چون: تطميع، تهديد، تبليغ منفي عليه اهل بيت عليهم السلام، تحميل معيارهاي جاهلي مثل امتيازات نژادي، طبقاتي و تخريب فضاي فرهنگي و ارزشي جامعه ي پس از زمان رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم تا زمان حسين بن علي عليه السلام يعني نيم قرن را دچار تسليم كور در برابر اسلام ابوسفياني و اموي كرد و خواص جامعه بجز اندكي به رسالت و وظيفه ي خويش در برابر عوام جامعه عمل نكردند و با عذرهاي نامعقول و توجيهات نادرست زمينه را براي بدعت با تز خلافت و اسلام سلطنت فراهم آوردند و غربت اسلام ناب نبوي و علوي را عامل شده و با فراموش كردن و مهجور ساختن عنصر امر به معروف و نهي از منكر زمينه ساز حاكميت شرار الناس بر جامعه ي اسلامي گشته اند و در واقع حديث هشدارآميز و عبرت انگيز پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم كه فرمود: «انكسري ظهري اثنان عالم متهتك و جاهل متنسك» [4] يعني دانشمندان بي تعهد، مسئوليت گريز، دنيا طلب، عابدان سطحي نگر، متحجر و نادان كمر اسلام اصيل و ناب را شكستند و با علي عليه السلام در صفين و نهروان و با فرزند علي عليه السلام در سرزمين كربلا جنگيدند و اسلام سقيفه اي را بر مسند قدرت نشاندند، كه اگر قيام جاودانه و ابدي عاشورا نبود اسلام ناب براي هميشه محو مي شد. اما نهضت حسين عليه السلام آثار و ثمرات شيرين،


دلنشين، جالب و جاذبي را فراروي مسلمين و بشريت قرار داد تا اسلام ناب را براي هميشه بيمه نمايد و خواص و عوام را هشدار و انذار دهد و درس ها و عبرت هاي شگرف و شگفت بر جاي نهاد كه به برخي از آنها اشاره مي نمائيم:

1 - بصيرت آفريني و معرفت زائي در حوزه هاي انديشه، ايمان، ارزش و اخلاق ديني در ميان مسلمين به اين معنا كه قيام او براساس بينش متعالي و تفقه ديني جامه عمل پوشيد و جامعه را به سوي شناخت، دانش، بينش و گرايش ديني سوق داد. چنانكه در زيارت اربعين مي خوانيم: «و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة» [5] .

2 - احياء روحيه ي جهادگرايي و شهادت طلبي.

3 - ستيز عليه اسلام نقابدار اموي كه به وصيت ابوسفيان مبني بر «تلقفوها تلقف الكره» «توپ» حكومت، خلافت و سلطنت را در «تيپ» خود نگهداري نماييد [6] را شروع كرد تا به زدودن اين تفكر جاهلي، نژادي، ثروت خواهانه و ظالمانه بپردازد.

4 - بازگشت دادن جامعه ي اسلامي به صدر اسلام، سنت و سيره ي پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم و علي عليه السلام كه خود فرمودند: «ارجعوا الي عقولكم» تنبه عقلي و رويكرد فرهنگي سياسي به زمان پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم و حوادثي كه رخ نمود داد.


5 - احياء ارزشهاي ديني، معنوي و فرهنگي مثل: احياء انديشه ي توحيدي، انديشه و بينش عرفاني، اخلاقي مثل: مروت، ايثار، صداقت، راستي و درستي، وفا، ادب، حماسه آفريني، شرافت، كرامت نفس و عزت دروني، روحيه ي غيرت ديني و درد دين، زنده كردن معروف ها و از بين بردن منكرها، عدالت خواهي، ظلم ستيزي، دشمن شناسي و دشمن ستيزي، وظيفه گرايي، تكليف شناسي و اميد به آينده ي توأم با تلاش، جهاد و بصيرت و...

كه به بينش ها و برخي به گرايش هاي ديني و اسلامي مرتبط هستند، كافي است به شعائر امام حسين عليه السلام در دريافت اين حقايق معرفتي و رفتاري توجه شود. [7] .

6 - احياء مواريث فرهنگي و علمي اهل بيت عليهم السلام و شيعيان يا علويين كه مهجور، مظلوم و مستضعف شده بودند.

7 - فضاسازي و زمينه پردازي براي قيام هاي علويين عليه امويان و...

8 - الگوسازي و الگوپردازي براي همه نسل ها در همه اعصار.

9 - درس «حضور» توأم با «ظهور» يعني هم از قعود، سكون، بي خبري، بي تفاوتي و انفعال خارج شدن و هم اهل درك، تحليل، بينش ديني و سياسي فراگير گشتن، درس دين شناسي آموختن و درد دينداري داشتن، اين دو را بهم سرشتن تا هميشه عزت اسلامي، ارزشي و انقلابي را حفظ نمايند كه عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنين است.


10 - حماسه دفاع و پاسداري از دين و ارزش هاي ديني را خلق كردن و به زن، مرد، پير، جوان، دختر و پسر مشاركت بخشيدن تا هر كسي كه جوهره ي الهي، مذهبي و معرفت ديني دارد در همه ي شرايط، زمان ها و زمينه ها با درك صحيح از اوضاع و احوال جامعه ي خويشتن به رسالتش و مسئوليتش عمل نمايد كه جهان بيني اسلامي تعهد آور، مسئوليت آفرين و شورانگيز است.

ناگفته پيداست كه در اين ميان نقش امام زين العابدين عليه السلام و حضرت زينب سلام الله عليها را در خالص و ناب نگهداشتن قيام عاشورا و جلوگيري از تحريف نهضت امام حسين عليه السلام و تبليغ درست، منطقي، به موقع و زمان شناسانه و توأم با صراحت، صداقت، صلابت، شناخت و شجاعت را نبايد از ياد برد و سخنراني هاي عقيله ي بني هاشم در كوفه و شام و سيد الساجدين در شام، نقش برجسته و ممتازي در صيانت و پاسداري از نهضت عاشورا داشتند و اين نيز درس بزرگي براي انسانيت و مسلمين است و بينش و هوشياري امام حسين عليه السلام را در طراحي نهضت عاشورا و قيام كربلا نشان مي دهد كه چگونه فرازهاي الهي و آسماني سخنان آن امام همام مبني بر «ان الله شاء ان يراك قتيلا و ان يراهن سبايا» در چهره ي خون پيام بزرگي را متجلي مي سازد و داشتن پشتوانه اي فكري و ايدئولوژيكي براي نهضت و همراهي صادقانه و صبورانه عناصر تبليغي و فرهنگي براي سلامت و خلوص نهضت را نيز نشان مي دهد تا اشاره اي لطيف به مسئوليت عالمان ديني، علمداران فرهنگي و نيروهاي تبليغاتي در عصر حاضر نيز باشد.


البته درك زمان، درد هدايت، مسئوليت انديشي داشتن، روش شناسي، انتخاب منطقي و درست، هدف ها و انگيزه ها را الهي و توحيدي كردن، خلوص ورزي و خردورزي را بهم پيوند زدن، عقل، عشق، فكر، ذكر و فعل را در هم آميختن نيز از لوازم، مقدمات، مقارنات كار و اقدام مثبت و كارآمد است تا دين خدا به دست دينداران واقعي سربلند و سايه گستر باشد كه به تعبير بليغ و دردمندانه منسوب به حسين بن علي عليه السلام: «ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني» [8] ، كه اوج درد ديني و غيرت الهي و اسلامي و آئينه اي از كربلاست پس خويشتن را با آن بشناسيم، بيارائيم و تأويل نمايم.



پاورقي

[1] مجموعه آثار ج 16 ص 639.

[2] تحف العقول، ص 245.

[3] بحار ج 44 ص 298. و عمر بن سعد نيز در صدور فرمان حمله فرياد زد «يا خيل الله ارکبي و بالجنة ابشري» (مغالطه، حقه بازي و رياکاري).

[4] مهر تابان ص 124 به نقل از بحارالانوار.

[5] و خون قلب خويش را در راه تو نثار کرد تا بندگان تو را از ناداني و حيرت گمراهي نجات بخشد.

[6] مجموعه آثار ج 16 ص 451 استاد شهيد مطهري.

[7] در اين زمينه به کتاب بسيار روشنگر و عميق؛ مجموعه آثار ج 12 ص 181 تا 193 و 644 تا 650 مراجعه شود.

[8] قابل دقت است که عبارت فوق به اشتباه به امام حسين عليه‏السلام منسوب است. گوينده جمله فوق طبق بيان علامه عسکري در معالم المدرستين، ج 3: «و نعم ما قاله الشاعر...» شيخ محسن ابوالحب است.