مفهوم شناسي اصلاح و احياء
[1] .
«اصلاح» به لحاظ لغوي مصدري عربي دارد و مفرد واژه «اصلاحات» است و داراي معاني متعدد و متنوعي است كه عبارتند از: به سامان آوردن، درست و راست كردن، سر و سامان دادن، التيام بخشيدن، سازش و آشتي دادن، دور كردن تباهي، رفع عيب و فساد، به صلاح آوردن، نيك و بهتر و استوار كردن و در زبان عربي كلمه ي «الاصلاحات» رايج بوده و واژه «التعديلات» نيز به جاي اصلاحات و اصلاحات در قبال انقلاب «revolution» و در قيام با آن نيز بكار مي رود و معادل رفرم
reform نيز مي باشد، البته اصلاحي كه معادل رفرم است اصطلاحي خاص در فرهنگ و انديشه ي سياسي است و به نوعي خاص از تحولات و تغييرات اجتماعي نظر دارد و البته روشن است كه مقصود از «اصلاح» در واژه «اصلاح طلبي» اصلاح اجتماعي است و اصلاح اجتماعي يعني دگرگون ساختن در جهت مطلوب يا رهايي از وضع موجود و رسيدن به وضع مطلوب و اين به دو صورت ممكن است، نفي وضع موجود به طور كلي براي نيل به وضع مطلوب و يا بازسازي و دگرگوني در وضع موجود، با حفظ هويت ها و اصول در رسيدن به وضع مطلوب و از نظر استاد مطهري «اصلاح» به معني سامان بخشيدن در مقابل «افساد» است و چنين اصلاح طلبي يك «روحيه ي اسلامي» است و آورده اند:
اصلاح طلبي يك روحيه ي اسلامي است. هر مسلماني به حكم اين كه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و حداقل طرفدار اصلاح طلبي است، زيرا اصلاح طلبي هم به عنوان يك شأن پيامبري در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهي از منكر است كه از اركان تعليمات اجتماعي اسلام است. [2] .
بنابراين اصلاح امري پسنديده و در ذات دين و از ويژگي هاي تدين مي باشد و از نظر علمي نيز براساس متدلوژي فقهي و اجتماعي در حوزه هاي عملياتي دين زمينه اجتهاد و تفقه در دين با همه ي جوانب آن در جهت اصلاح و زنده كردن و پويا نگهداشتن انديشه و تفكر
اجتماعي اسلام و سامان بخشي و نظام دهي به جامعه در جهت رشد و پيشرفت و توسعه ها همه جانبه مي باشد.
ناگفته نماند واژه اصلاحات از واژه هاي پرطرفدار و پرجاذبه مي باشد كه بايد براساس جهان بيني و ايدئولوژي كه مبنا و پشتوانه فرهنگي و معرفتي آن است تبيين و تحليل و سپس پيرامون آن قضاوت و داوري شود، يعني بشناسيم كه اصلاحات با چه مبادي و منابع تصوري، تصديقي، متد و روشي و هدف و غايتي صورت مي گيرد آنگاه به قضاوت و داوري بنشينيم و به همين جهت است كه اصلاحات گرچه از نظر واژه اي و لغوي معنائي پرجاذبه و باارزش دارد لكن براساس مؤلفه هاي ذاتي و عرضي خويش به اصلاحات مثبت و منفي، حق و باطل تقسيم پذير است گرچه «اصلاح» در برابر «افساد» است اما خود متناقض يا پارادوكسيكال نيز مي باشد و حتي در فرهنگ قرآن و جوامع روائي و حديثي نيز چنين تناقض نمائي در مفهوم شناسي اصلاحات نهفته است، در اينجا ضمن نقل مطلبي از انديشمند فرزانه و دانشمند پرمايه مقام معظم رهبري در خصوص اصلاحات مفهومي و واژه اي با يك رويكردي به «واژه شناسي قرآني و حديثي» در تبيين اصلاحات مطالبي را مي آوريم:
اصلاحات از آن واژه هايي است كه هميشه پرجاذبه بوده است، همه انسانهايي كه از هر نوع فساد رنج مي برند، دلشان با اين شعار مي تپد و طرفدار اصلاحات هستند. [3] .
با توجه به مطالب اخير نتيجه مي گيريم:
1- اصلاحات واژه اي پرجاذبه است.
2- اصلاح در برابر افساد است.
3- انسان به لحاظ فطري و عقلاني طرفدار اصلاحات يا اصلاح پسند است.
پاورقي
[1] بحث مفهومي اصلاحات يک ضرورت منطقي، فلسفي و فرهنگي است و در هر نظريهي علمي و پژوهشهاي نظري که انجام ميپذيرد بحث از مفاهيم، واژه و حدود آنها از اصول مهم علمي قلمداد ميشود و جلوي بسياري از خطاها و لغزشها را ميگيرد زيرا واژه «اصلاح» هم در فرهنگ قرآن و هم در گفتمانهاي جديد متشابه و پارادوکسيکال ميباشد لذا مفهوم شناسي آن از نظر لغوي و اصطلاحي امري ضروري و عقلاني ميباشد.
[2] نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير ص 7.
[3] سخنراني مقام معظم رهبري 28 / 1 / 79.