بازگشت

عمرو بن منذر كيف رأي حالهم ما الذي طلبوه منه


عمر بن منذر همداني گويد: ام كلثوم را ديدم، چنان كه پنداري فاطمه ي زهراست، چادر كهنه بر سر گرفته و روبندي بر روي بسته. من نزديك رفتم و امام زين العابدين و عورات خاندان را سلام كردم. مرا گفتند: «اي مؤمن! اگر بتواني،، چيزي به اين شخص ده كه سر حسين دارد تا به پيش برد كه از نظاره كنان ما را زحمت است.»

من صد درهم بدادم بدان لعين كه سر داشت تا سر حسين عليه السلام را پيش دارد و از عورات دور شود.

عمادالدين طبري، كامل بهايي، 297/2.