بازگشت

ثم معرة النعمان


قال: و أتوا الي معرة النعمان، و استقبلوهم، و فتحوا لهم الأبواب، و قدموا لهم الأكل والشرب و بقوا [1] بقية يومهم، و رحلوا منها. [2] .

مقتل أبي مخنف (المشهور)، / 116 مساوي عنه: البهبهاني، الدمعة الساكبة، 67/5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 485؛ الزنجاني، وسيلة الدارين / 374



پاورقي

[1] [لم يرد في الأسرار].

[2] ورود اهل بيت به معرة النعمان: چون لشکريان دست به ورود قنسرين نيافتند، ناچار به جانب معرة النعمان (معره نعمان (به فتح ميم و عين و تشديد راء): شهر بزرگي ميان حمص و حماء است.) بشتافتند. مردم آن در به روي ايشان بگشادند و لشکر را پذيره کردند و علف و آذوقه بياوردند. لا جرم آن شب را به تمام رامش (رامش: آسودگي.)

و آرامش به پاآوردند.

سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليه‏السلام، 108/3.

از آن‏جا حرکت کردند و به معرة النعمان رفتند و اهل آن‏جا ايشان را راه دادند و طعام و شراب براي ايشان حاضر کردند.

يک روز آن‏جا بماندند.

قمي، منتهي الآمال، / 496.