بازگشت

اسماء الشهداء الذين ذكروا في ناسخ التواريخ


مشكوف باد كه: آنچه من بنده به اجتهاد خويش از مصنفات اهل سنت و جماعت و مؤلفات علماي اماميه اثنا عشريه فحص كرده ام و استوار داشته ام (صحيح دانسته ام.)، شهداي يوم عاشورا افزون از هفتاد و دو تن بوده اند و علماي اخبار به اختلاف سخن كرده اند و مسعودي چنان كه بدان اشارت شد، شمار شهداي روز عاشورا را هزار تن دانسته. و اين كه در السنه و افواه معروف به هفتاد و دو تن آمده، اين عدد شماره ي آنانند كه از مدينه در ركاب حسين عليه السلام كوچ دادند و ملازمت ركاب داشتند؛ لكن در عرض راه و مدتي كه در مكه اقامت داشتند، جماعتي كثير ملازمت حضرتش را اختيار كردند و گاهي كه حل بيعت فرمود، جماعتي بپراكندند و گروهي بپاييدند و در شب عاشورا، سي تن از سپاه ابن سعد به لشكرگاه آن حضرت درآمدند. لاجرم واجب نمي كند كه ما شهدا را افزون از هفتاد و دو تن كه از مدينه ملازمت ركاب داشتند، ندانيم.

اكنون بر سر سخن رويم و نام آنان را كه فاضل مجلسي (عليه الرحمه) ياد نفرموده است، فراياد آريم و نام راوي را با اسناد باز نماييم و تاكنون چند كه از شهدا باز نموده ايم، بيش و كم پنج تن بر آنچه فاضل مجلسي نگاشته، افزوده ايم: نخست: علي پسر حر بن يزيد رياحي، دوم، مصعب برادر حر، سه: ديگر پسر مسلم بن عوسجه، چهارم: يحيي بن كثير، پنجم: عبدالرحمان بن عروه. و سند هر يك در جاي خود مرقوم افتاد. هم اكنون جماعتي از شهدا را كه نيز در بحارالانوار و بعضي از كتب مذكور نيست، رقم مي شود.

نخستين، زياد مصاهر الكندي است. عبدالله بن محمدرضا الحسيني در جلد دويم جلاء العيون از مؤلفات خود مي نويسد كه: بعد از مالك بن انس، زياد مصاهر الكندي بر لشكر ابن سعد حمله كرد و نه تن از آن گروه را با تيغ بگذرانيد، آن گاه مقتول گشت.

و ديگر ابراهيم بن الحسين. ([راجع: 777/3].)[...]

از پس او، به روايت ابي مخنف، علي بن مظاهر الاسدي - چنان كه در شرح شافيه نيز مسطور است - به ميدان آمد ([راجع: 606/3].)[...]

و ديگر، المعلي بن العلي، چنان كه در شرح شافيه مسطور است و ابي مخنف روايت مي كند ([راجع: 765/3 ].)[...]

از پس او طرماح بن عدي ([راجع: 764/3].)[...]

در شرح شافيه مسطور است كه: محمد بن مطاع خويشتن را ساخته جهاد ساخت و از امام عليه السلام رخصت مبارزت يافته، به ميدان شتافت و سي تن از سپاه ابن سعد را با تيغ و تير تباه ساخت. آن گاه به دست كوفيان شهيد شد.

از پس او، چنان كه در شرح شافيه مرقوم است و ابومخنف حديث مي كند:

جابر بن عروه غفاري كه مردي سالخورده و پارسا بود ([راجع: 670/3].)[...]

از پس او، مالك بن داود، حضرت امام عليه السلام را سلام داد و به ميدان شتافت ([راجع: 775/3]. ) [...]

عبدالرحمان بن الكدري و برادرش، به روايت صاحب شرح شافيه در پيش امام عليه السلام مردانگيها نمودند ([راجع: 735/3]. ) [...]

و ديگر، مالك بن اوس المالكي، به روايت اعثم كوفي از بزرگان علماي اخبار و موثقين راويان آثار است، با شمشير كشيده به ميدان تاخت و چند تن مبارز را به خاك انداخت، آن گاه در راه سيدالشهدا عليه السلام بذل جان فرمود.

و همچنان به روايت اعثم كوفي، انيس بن معقل الاصبحي، خويشتن را به خداي بفروخت ([راجع: 733/3]. )[...]

اسامي شهداي يوم عاشورا را آنچه بنده از كتب معتبره به استيعاب و استقراء (استيعاب: همه را فرا گرفتن. استقرا، از لحاظ لغت گردش درده ها. و به اصطلاح اهل منطق، تتبع جزئيات براي يافتن حكم كلي. و مقصود «مرحوم سپهر»، جستجو و كاوش است.) يافتم و استوار داشتم، بنگاشتم. سيد بن طاووس به اسناد خود از امام منتظر صاحب الامر (صلوات الله عليه)، ترتيب زيارت شهدا را روايت مي فرمايد كه حاوي و حاكي اسامي بني هاشم و جز بني هاشم است. در آن كتاب زيارت، اسامي بسيار كس از شهداست كه علماي اخبار و تواريخ در كتب خود ياد نكرده اند. بنده آن كتاب زيارت را ان شاء الله در جاي خود خواهم نگاشت.

اكنون اجمالا آن اسامي را مي نگارم كه امام عليه السلام شهادت ايشان را منصوص داشته و علماي اخبار به ذكر نام و نشان ايشان نپرداخته اند، تا مكشوف افتد كه شهداي يوم عاشورا به هفتاد و دو تن مقصور نبودند. اكنون بر سر سخن آييم:

نخستين از شهدا كه مورخين و محدثين ياد از او نكرده اند، سليمان مولي حسين عليه السلام است، و ديگر، قارب مولي حسين عليه السلام است، و ديگر منجح مولي حسين عليه السلام است، و ديگر سعد بن بشر بن عمر الحضرمي است، و ديگر يزيد بن حصين الهمداني المشرفي القاري، و ديگر عمر بن الكعب الانصاري، و ديگر عبدالله بن عمير الكلبي، و ديگر انس بن كاهل الاسدي، و ديگر شبيب بن عبدالله النهشلي، و ديگر حجاج بن زيد السعدي، و ديگر حوي بن مالك الضبعي، و ديگر يزيد بن ثبيت القيسي، و ديگر قعنب بن عمرو النميري، و ديگر سالم مولي عامر بن مسلم، و ديگر زيد بن معقل الجعفي، و ديگر جندب بن حجر الخولاني، و ديگر سعيد مولي عمرو بن خالد الصيداوي، و ديگر سالم مولي بني المدينة الكلبي، و ديگر قاسم بن حبيب الازدي، و ديگر عمر بن جندب الحضرمي، و ديگر شبيب بن حارث بن سريع.

همانا اسامي شهدا در اين كتاب زيارت، هشتاد تن مسطور است. جمعي را كه در جنگ انبوه به اول حمله كشته شدند، در جاي خود رقم كرديم و گروهي را به اتفاق مبارزان به شرح حال پرداختيم و شهداي بني هاشم از اين پس نگاشته مي آيد. اين جمله كه اكنون به نام و نشان مرقوم افتاد، آنانند كه علماي اخبار و سير در كتب خويش نام نبرده اند و خبر نداده اند.

سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهداء عليه السلام، 315 - 308/2.