دخول ابن الزبير مكة
و نزل ابن الزبير مكة و عليها عمرو الأشدق بن سعيد بن العاص بن سعيد بن العاص ابن أمية، فقال: انما أنا عائذ و لم يكن يصلي بصلاتهم، و لزم جانب الكعبة فكان يصلي عندها عامة نهاره و يطوف.
البلاذري، جمل من أنساب الأشراف، 315 / 5
قال: و مضي ابن الزبير حتي أتي مكة و عليها عمرو بن سعيد، فلما دخل مكة، قال: انما أنا عائذ. و لم يكن يصلي بصلاتهم، و لا يفيض بافاضتهم، كان يقف هو و أصحابه ناحية، ثم يفيض بهم وحده، و يصلي بهم وحده. [1] .
الطبري، التاريخ،343 / 5
قال: و دخل ابن الزبير مكة و عليها عمرو بن سعيد، [2] فلما دخلها، قال [3] : أنا عائذ بالبيت. و لم يكن يصلي بصلاتهم، و لا يفيض بافاضتهم، و كان يقف هو و أصحابه ناحية. [4] .
ابن الأثير، الكامل، 265 / 3 مساوي مثله النويري، نهاية الارب، 382 / 20
أما ابن الزبير، فعاذ ببيت الله و لم يبايع و لا دعا الي نفسه.
الذهبي، تاريخ الاسلام، 269 / 2
و لما دخل ابن الزبير مكة و عليها عمر [5] بن سعيد، قال: أنا عائذ بالبيت. و لم يكن يصلي و لا يقف مهم و هو يقف هو و أصحابه ناحية. [6] .
ابن خلدون، التاريخ، 20 / 3
پاورقي
[1] گويد: ابنزبير برفت تا به مکه رسيد که عمرو بن سعيد حاکم آن جا بود و چون آن جا رسيد، گفت: «من پناهندهام».
و در نماز جماعت آنها حضور نمييافت و در مراسم حج با آنها شرکت نميکرد. با ياران خويش به يکسو ميايستاد و با همانها در مراسم حضور مييافت و با ياران خويش نماز ميکرد. پاينده، ترجمه تاريخ طبري، 2911 / 7.
[2] [نهاية الارب: «فقال»].
[3] [نهاية الارب: «فقال»].
[4] ابنزبير هم وارد مکه شد. در آن زمان عمرو بن سعيد والي آن ديار بود. ابنزبير گفت: «من به کعبه پناه آوردهام.» او با آن جماعت (که به امير اقتدا ميکردند) نماز نميخواند (تنها نماز ميخواند). با آنها در تعظيم شعائر شرکت نميکرد، بلکه خود و ياران خويش يک صف جدا ايجاد کرده بودند. خليلي، ترجمه کامل، 107 / 5.
[5] [و الصحيح: «عمرو»].
[6] چون عبدالله بن الزبير به مکه داخل شد، والي مکه عمرو بن سعيد بود. عبدالله گفت: «من آمدهام به کعبه پناهنده شوم.»
در نماز آنان شرکت نميجست و در حج با آنان همراهي نميکرد، بلکه خود و يارانش کناري گرفته بودند. آيتي، ترجمه تاريخ ابنخلدون، 30 / 2.