حج الحسين و خطابه
فلما مات الحسن بن علي عليهماالسلام، لم تزل الفتنة و البلاء يعظمان و يشتدان، فلم يبق ولي لله الا خائفا علي دمه (و في رواية أخري الا خائفا علي دمه انه مقتول) و الا طريدا و الا شريدا، و لم يبق عدو لله الا مظهرا حجته غير مستتر ببدعته و ضلالته، فلما كان قبل موت معاوية بسنة [1] حج الحسين بن علي صلوات الله عليه، و عبدالله بن عباس، و عبدالله ابن جعفر معه، فجمع الحسين عليه السلام بني هاشمر جالهم و نساءهم و مواليهم و من الأنصار ممن يعرفه الحسين عليه السلام و أهل بيته، ثم أرسل رسلا: لا تدعوا أحدا ممن حج العام من أصحاب رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم المعروفين بالصلاح و النسك الا أجمعهم [2] لي. فاجتمع اليه بمني أكثر من سبعمائة رجل و هم في سرادقه، عامتهم من التابعين و نحو من مائتي رجل من أصحاب النبي صلي الله عليه و آله و سلم، فقام فيهم خطيبا فحمد الله و أثني عليه، ثم قال: أما بعد فان هذا الطاغية قد فعل بنا و بشيعتنا ما قد رأيتم و علمتم و شهدتم، و أني أريد أن أسألكم عن شي ء، فان صدقت فصدقوني! و ان كذبت فكذبوني، و أسألكم بحق اله عليكم و حق رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، و قرابتي من نبيكم لما سيرتم مقامي هذا، و وصفتم مقالتي، و دعوتم أجمعين في أمصاركم من قبائلكم من أمنتم من الناس، (و في رواية أخري بعد قوله فكذبوني، اسمعوا مقالتي، و اكتبوا قولي، ثم ارجعوا الي أمصاركم و قبائلكم فمن أمنتم من الناس)، و وثقتم به فادعوهم ال ما تعلمون من حقنا فاني أتخوف أن يدرس هذا الأمر، و يذهب الحق، و يغلب، و الله متم نوره و لو كره الكافرون، و ما ترك شيئا مما أنزل الله فيهم من القرآن الا تلاه، و فسره و لا شيئا، مما قاله رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في أبيه و أخيه و أمه، و في نفسه و أهل بيته الا رواه، و كل ذلك يقول أصحابه: اللهم نعم و قد سمعنا و شهدنا. و يقول التابعي: اللهم قد حدثني به من أصدقه و أئتمنه من الصحابة. فقال: أنشدكم الله الا
حدثتم به من تثقون به و بدينه [3] .
(قال سليم) فكان فيما ناشدهم الحسين عليه السلام، و ذكرهم أن قال: أنشدكم الله أتعلمون أن علي بن أبي طالب، كان أخا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم حين آخي بين أصحابه فآخي بينه و بين نفسه، و قال: أنت أخي و أنا أخوك في الدنيا و الآخرة؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدكم الله هل تعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اشتري موضع مسجده و منازله، فابتناه ثم ابتني فيه عشرة منازل تسعة له، و جعل عاشرها في وسطها لأبي، ثم سد كل باب شارع الي المسجد غير بابه، فتكلم في ذلك من تكلم، فقال: ما أنا سددت أبوبكم، و فتحت بابه، و لكن الله أمرني بسد أبوابكم، و فتح بابه، ثم نهي الناس أن يناموا في المسجد غيره، و كان يجنب في المسجد و منزله في منزل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فولد لرسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و له فيه أولاد؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أفتعلمون أن عمر بن الخطاب حرص علي كوة قدر عينه يدعها في منزله الي المسجد، فأبي عليه، ثم خطب، فقال: ان الله أمرني أن أبني مسجدا طاهرا، لا يسكنه غيري و غير أخي و بنيه؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدكم الله أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نصبه يوم غدير خم، فنادي له بالولاية، و قال: ليبلغ الشاهد الغائب؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدكم الله أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، قال له في غزوة تبوك: أنت مني بمنزلة هارون من موسي، و أنت ولي كل مؤمن بعدي [4] ؟ قالوا:
اللهم نعم. قال: أنشدكم الله أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم حين دعا النصاري من أهل نجران الي المباهلة، لم يأت الا به و بصاحبته و ابنته؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدكم الله أتعلمون أنه دفع اليه اللواء يوم خيبر، ثم قال: لأدفعه الي رجل يحبه الله، و رسوله، و يحب الله و رسوله، كرار غير فرار، يفتحها الله علي يديه؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله بعثه ببراءة، و قال: لا يبلغ عني الا أنا أو رجل مني؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لم تنزل به شدة قط الا قدمه لها ثقة به، و انه لم يدعه باسمه قط الا يقول يا أخي، و ادعوا لي أخي؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم قضي بينه و بين جعفر و زيد، فقال: يا علي أنت مني، و أنا منك، و أنت ولي كل مؤمن بعدي؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أنه كانت له من رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم كل يوم خلوة و كل ليلة دخلة، اذا سأله أعطاه و اذا سكت أبداه؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فضله علي جعفر و حمزة حين قال لفاطمة عليهاالسلام: زوجتك خير أهل بيتي، أقدمهم سلما، و أعظمهم حلما، و أكثرهم علما؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم قال: أنا سيد ولي بني آدم، و أخي علي سيد العرب، و فاطمة سيدة نساء أهل الجنة، و الحسن و الحسين ابناي سيدا شباب أهل الجنة؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، أمر بغسله، و أخبره أن جبرئيل يعينه عليه؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، قال في آخر خطبة خطبها. اني تركت فيكم الثقلين كتاب الله و أهل بيتي، فتمسكوا بهما لن تضلوا؟ قالوا: اللهم نعم.
فلم يدع شيئا أنزله الله علي بن أبي طالب عليه السلام خاصة، و في أهل بيته من القرآن و لا علي لسان نبيه صلي الله عليه و آله و سلم، الا ناشدهم فيه، فيقول الصحابة: اللهم نعم قد سمعنا. و يقول التابعي: اللهم قد حدثنيه من أثق به فلان و فلان.
ثم ناشدهم، أنهم قد سمعوه، يقول: من زعم أنه يحبني و يبغض عليا فقد كذب، ليس يحبني و يبغض عليا فقال له قائل: يا رسول الله و كيف ذلك؟ قال: لأنه مني و أنا منه، من أحبه فقد أحبني، و من أحبني فقد أحب الله، و من أبغضه فقد أبغضني، و من أبغضني فقد أبغض الله؟ فقالوا: اللهم نعم، قد سمعنا. و تفرقوا علي ذلك.
سليم بن قيس، / 209-206 - عنه: المجلسي، البحار، 185-181 / 33
پاورقي
[1] و في بعض النسخ (بسنتين). (عن الهامش).
[2] [کذا، و الصحيح: «أجمعهوهم»].
[3] [الي هنا حکاه عنه بحرالعلوم في مقتله، / 107-106].
[4] بعد از وفات امام حسن عليهماالسلام، روز به روز گرفتاري و فتنه بالا ميگرفت و سخت تر و بيشتر ميشد. از دوستان و بندگان صالح خدا کسي نبود مگر اين که از جان و خون خود واهمه داشت يا آواره و تبعيد بود. و در مقابل، هيچ يک از دشمنان خدا نبود، مگر اين که حجت و عقيدهي خود را اظهار ميکرد بدون اين که بدعت و گمراهيش را پنهان کند.
يک سال قبل از مرگ معاويه، امام حسين بن علي عليهماالسلام با عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر به حج رفتند. امام حسين عليهالسلام مردان و زنان بنيهاشم و اهل بيتش و دوستانشان و آن عده از انصار که او را ميشناختند، جمع کرد. سپس يک نفر را فرستاد و فرمود: «همهي کساني که امسال از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم - که معروف به صلاح و عبادت هستند - به حج آمدهان، نزد من جمع کن.» در پي اين دعوت، بيش از هفتصد نفر که همه از تابعين بودند، در مني، در خيمهي آن حضرت اجتماع کردند که حدود دويست نفر آنها از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بودند. امام عليهالسلام در ميان آنان برخاست و حمد و ثناي الهي را بجا آورد و سپس فرمود: «اما بعد، اين شخص طغيانگر (معاويه) دربارهي ما و شيعيان ما اعمالي را روا داشت. ديديد و فهميديد و شاهد بوديد. من ميخواهم مطلبي را از شما سؤال کنم. اگر راست گفتم، مرا تصديق، و اگر دروغ گفتم، مرا تکذيب کنيد. شما را قسم ميدهم به حق خدا بر شما و حق پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و خويشاوندي من که به پيامبر دارم که (در روايت ديگر: بشنويد کلام مرا و بنويسيد گفتارم و سپس به شهرها و قبائلتان بر گرديد) وقتي از اين مکان برگشتيد و اين گفتار مرا عنوان کرديد، در شهر خود از قبائلتان، آنان که به آنها ايمان و اطمينان داريد، دعوت کنيد و آنچه دربارهي ما و حق ما ميدانيد به آنها برسانيد. چون من ميترسم اين امر کم کم کهنه شود و حق از بين بود و مغلوب شود. خداوند نورش را به اتمام ميرساند، اگر چه کافران اکراه داشته باشند».
حضرت ضمن اين گفتار، آنچه که خداوند در قرآن دربارهي آنان نازل کرده بود، تلاوت و تفسير فرمود و نيز هر چه پيامبر دربارهي پدر و برادرش و خود و اهل بيتش گفته بود، نقل کرد. در همهي آنها اصحاب ميگفتند: «اري به خدا، اين سخنان را شنيديم و شهادت ميدهيم.» و تابعين ميگفتند: «به خدا قسم اين کلمات را کساني از صحابه که آنها را راستگو ميدانيم و آنها را به امانت ميشناسيم برايمان نقل کردند.»
بعد حضرت فرمود: «شما را به خدا قسم ميدهم که سخنان مرا براي کساني که به او و به دينش اطمينان داريد، نقل کنيد.»
سليم ميگويد: «از جمله کلماتي که امام حسين عليهالسلام دربارهي آن، آنان را قسم داد و يادآور شد، اين بود که فرمود:
1. شما را به خدا قسم ميدهم، آيا ميدانيد که علي بن ابيطالب عليهالسلام برادر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود؟ هنگامي که پيامبر بين اصحابش برادري برقرار ميکرد، بين او و خودش برادري برقرار کرد و فرمود: «تو برادر من و من برادر تو در دنيا و آخرتام»؟ گفتند: آري به خدا.»
2. فرمود: شما را به خدا قسم ميدهم. آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم محل مسجد و منازلش را خريد و بنا کرد. و بعد در آن محل ده اتاق بنا کرد؟ نه اتاق براي خودش و يکي را که در وسط واقع شده بود، به پدرم علي عليهالسلام اختصاص داد. سپس درهايي که به مسجد باز ميشد، جز درب اتاق پدرم، همه را بست.» در اين باره عدهاي به سخن آمدند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «من از طرف خودم درهاي منازل شما را بسته و درب منزل علي را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهاي منازل شما و گشودن در منزل علي عليهالسلام امر کرد! بعد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم همهي مردم را به جز علي عليهالسلام از خوابيدن در مسجد نهي فرمود. علي عليهالسلام در مسجد و منزلش و در منزل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم جنب ميشد و براي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليهالسلام در همان مسجد فرزنداني متولد شدند؟» همه گفتند: «آري به خدا.»
3. فرمود: آيا ميدانيد که عمر بن الخطاب علاقه داشت که پنجرهاي بقدر يک چشم از منزلش به مسجد باز کند، ولي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خودداري کرد و خطبهاي ايراد کرد و فرمود: «خداوند به من دستور داده تا مسجدي پاک بنا کنم که غير خودو برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکند؟» گفتند: «آري به خدا».
4. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم روز عيد غدير خم، علي عليهالسلام را به ولايت نصب کرد و فرمود: حاضرين به غائبين اطلاع دهند؟ گفتند: «آري به خدا.»
5. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در جنگ تبوک به علي عليهالسلام فرمود: تو نبت به من مانند هارون نسبت به موسي هستي و تو بعد از من صاحب اختيار هر مؤمني هستي؟ گفتند: «آري به خدا.»
6. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هنگامي که نصاري (مسيحيان) نجران را براي مباهله دعوت کرد، غير خودش و همدمش (علي) و دخترش را نياورد؟ گفتند: «آري به خدا.»
7. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در روز خبر، پرچم را به دست علي عليهالسلام داد و فرمود: «پرچم را به دست کسي خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد. آن که حمله ميکندو فرار نميکند و خداوند جنگ را به دست وي فتح ميکند؟» گفتند: «آري به خدا.»
8. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم او را براي رساندن سورهي برائت فرستاد و گفت: «کسي از طرف من تبليغ نميکند، مگر خودم يا کسي که از طرف من باشد؟» گفتند: «آري به خدا.»
9. فرود: آيا ميدانيد که هر گاه ناراحتي و سختي به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ميرسيد، او را در پي آن ميفرستاد، از اطميناني که به علي عليهالسلام داشت. و هيچ گاه او را به اسمش صدا نميزد، مگر اين که ميگفت: «اي برادرم!» و يا ميگفت: «برادرم را فرا خوانيد»؟ گفتند: «آري به خدا».
10. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر بين علي عليهالسلام و جعفر و زيد قضاوت کرد و گفت: «يا علي! تو از من و من از توام. تو بعد از من صاحب اختيار هر مؤمني هستي»؟ گفتند: «آري به خدا».
11. فرمود: آيا ميدانيد که علي عليهالسلام هر روز با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خلوتي داشت و در هر شبي داخل منزل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ميشد و وقتي که از رسول الله چيزي ميپرسيد، پاسخ او را ميداد و هر گاه سکوت ميکرد، پيامبر با او شروع به سخن ميکرد؟ گفتند «آري به خدا».
12. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم علي را به جعفر و حمزه برتري داد آن هنگام که به فاطمه عليهاالسلام فرمود: «تو را به بهترين اهل بيتم که اسلامش از همه پيشتر و بردباري او بزرگتر و علمش بيشتر از همهي آنهاست، تزويج کردم؟» گفتند: «آري به خدا.»
13. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «من آقا و بزرگ هوه فرزندان آدم، برادرم علي، آقا و رئيس عرب، و فاطمه رئيس و بزرگ زنان اهل بهشت، و حسن و حسين فرزندانم دو آقا و بزرگان جوانان بهشتند؟ گفتند: «آري به خدا».
15. فرمود: آيا ميدانيد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در آخرين خطبهاي که براي مردم خواند، فرمود: «من در ميان شما دو چيز ارزنده و سنگين ميگذارم: کتاب خدا و اهل بيتم. دامن آنها را بگيريد که گمراه نشويد؟» گفتند: «آري به خدا».
امام حسين بن علي عليهماالسلام مردم را به آنچه خداوند بخصوص دربارهي علي بن ابي طالب عليهماالسلام و يا دربارهي اهل بيتش در قرآن يا به زبان پيامبرش صلي الله عليه و آله و سلم نازل کرده بود، قسم داد. صحابه هم ميگفتند: «آري به خدا شنيدهايم.» و تابعين ميگفتند: «اين سخنان را کسي که به او اطمينان داريم، فلاني و فلاني براي من نقل کرده است.»
16. سپس امام حسين عليهالسلام آنان را قسم داد که آيا شنيدهاند که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «کسي که گمان دارد مرا دوست دارد و علي عليهالسلام را دشمن، دروغ ميگويد. مرا دوست ندارد کسي که علي را دشمن دارد.» يکي از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پرسيد: «چطور؟!» فرمود: «براي اين که علي از من و من از عليام» هر که او را دوست دارد، همانا مرا دوست داشته و هر کس مرا دوست بدارد، خدا او را دوست دارد، و هر کس او را دشمن دارد، مرا دشمن داشته و هر که مرا دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است؟ همه در جواب امام حسين عليهالسلام گفتنة: «آري به خدا شنيديم.» بعد از آن مردم پراکنده شدند. الف، ب، الف، ترجمهي سليم بن قيس، / 188- 185.