بازگشت

هجرت از مدينه


حسين (ع) در شبهاي آخرين مدينه، چند بار به زيارت مرقد پيامبر رفت و هر بار خطاب به حضرتش سخنها گفت و از بي وفايي امت شكوه ها كرد. در يكي از همين شبها روبروي قبر جدش رسول خدا ايستاد و گفت:

«اللهم ان هذا قبر نبيك محمد (ص) و انا ابن بنت نبيك و قد حضرني من الامر ما قد علمت اللهم اني احب المعروف و انكر المنكر و اسئلك يا ذالجلال و الاكرام بحق هذا القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لك رضي. [1] .

خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد است و من فرزند دختر پيامبر تو هستم، به درستي تو خود آگاهي كه من در آستانه چه رويدادي قرار گرفته ام. خدايا! من نيكي را دوست دارم و از زشتي بيزارم. اي خداي پرشكوه و كرامت بخش! از تو مي خواهم كه به احترام اين قبر و كسي كه در درون آن است براي من اختيار نمايي آنچه كه رضاي تو و فرستاده تو در آن است.»

حسين (ع) به هنگام زيارت مرقد پيامبر (ص) افزون بر تصريح هدف، كه امر به معروف و نهي از منكر است، از خداوند مي خواهد، به سبب تربت پاك پيامبر و پيكر مدفون آن حضرت، او را در راهي كه برگزيده است ياري فرمايد.

اينگونه زيارت و دعا، به مؤمنان و آيندگان مي آموزد كه هدف از زيارت، اولا تأسي به اوليا و صالحان است در گفتار و كردار،ثانيا استعانت از حضرت حق است در كنار تربت پاكان، و در حقيقت، محبوبترين مكان در نزد آفريدگار جهان.


نوشته اند آن حضرت، سپس به مناجات با پروردگار پرداخته و پيوسته مي گريست تا به نزديك صبح كه لحظه اي خوابش برد، هنگامي كه به خانه بازگشت، رؤياي صادقه خويش در حرم پيامبر را براي خاندان خود و بني عبدالمطلب نقل كرد. او در خواب ديده بود: كه رسول خدا به نزد وي آمد، و او را به سينه خويش چسبانيد، و ميان دو چشمش را بوسيد، و آنگاه فرمود: حسين عزيزم! گويا به همين زودي در زمين كربلا كشته شوي و در خون خود غوطه ور گردي، گروهي از امت من با لب تشنه سر از تنت جدا كنند و با اينحال به شفاعت من در روز قيامت اميدوارند ولي هرگز از شفاعت من بهره مند نخواهند گرديد. عزيزم! پدر و مادر و برادرت نزد من آمدند و آرزومند ديدار تو هستند، تو در بهشت درجاتي داري كه جز با شهادت به آنها نرسي! [2] .

آن روز را خاندان پيامبر با اندوه سپري كردند و چون شب فرارسيد، و پاسي از آن گذشت، حسين (ع) به سوي قبر مادر و برادر شتافت و تا به صبح در آنجا ماند و آنگاه با آن مزار شريف وداع كرد. [3] .

برخي از پژوهشگران صحت وقوع رؤياي ياد شده را رد كرده اند و براي اثبات نظر خود چنين دليل آورده اند كه: «از همه ي اين تواريخ استفاده مي شود امام حسين (ع) بعد از آن كه براي بيعت احضار شد يك شب بيشتر نتوانست در مدينه بماند و آن يك شب هم طبق نوشته ي علماي بزرگ شيعه (مثل شيخ مفيد و طبرسي و فتال نيشابوري) در منزل خود ماند و شب بعد به مكه هجرت فرمود. و طبق نوشته ي بعضي از مورخان حتي يك شب هم در مدينه نماند و همان شب اول كه براي بيعت


احضار شد به مكه رفت. [4] .

اولا همان گونه كه محقق ياد شده خود نوشته اند: طبق گزارشهاي برخي از مورخان و علماي بزرگ شيعه، مانند شيخ مفيد، طبرسي و فتال نيشابوري، امام حسين (ع) پس از احضار، يك شب در مدينه حضور داشته است وامكان زيارت مرقد نبوي و رؤياي مزبور در همان شب وجود داشته است.

ثانيا امكان وقوع رؤيا در شب هاي پيش هم بوده است، با توجه به اين كه مسأله بيعت خواهي براي يزيد و سر تافتن امام حسين (ع) از اين فرمان از زمان معاويه نيز مطرح بوده است.

منابعي كه اين رؤيا را نقل كرده اند نيز تا حدود زيادي قابل اعتماد هستند. زيرا كه اين روايت در امالي صدوق، مقتل خوارزمي، و فتوح ابن اعثم نقل شد است، و اگر چه تفاوتهاي اندكي در نقل قولهاي آنها ديده مي شود ولي سياق هر سه يكي است و درباره ي وقوع اصل رؤيا اختلافي ميان آنها نيست. معناي عرفي امام پس از احضار، يك شب در منزل خود ماند وشب بعد به مكه هجرت فرمود، نيز يه معناي اين نيست كه به هيچ وجه پا از خانه بيرون نگذاشته و هرگز به مسجد و مرقد پيامبر نرفته، بلكه حاكي از آن است كه آن حضرت به جاي ديگري غير از منزل خود پناه نبرده؛ چنانكه روايت مورخان بزرگ از جمله ابن اثير اين واقعيت را تأييد مي كند. [5] .


پاورقي

[1] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 186.

[2] امالي صدوق، مجلس س‏ام، ص 15.

[3] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 187.

[4] شهيد جاويد، نعمت الله صالحي نجف آبادي، ص 369.

[5] الکامل، ج 4، ص 17.